• کد خبر: ۲۹۶
  • | تعداد بازدید: ۱۰۰۷
  • ۰۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۹
معجزه اسراء و معراج از لحاظ عقلی محال نیست

این موضوع بسیار دقیق و جدی است. مردم به خواص طبیعی اشیاء، انس گرفته و قوانین جاری خداوند در طبیعت را که مدار آسمان‌ها و زمین بر آن قرار گرفته است، به آسانی پذیرفته و می‌پذیرند. مثلاً، برای آب، آتش و حرکت از مکانی به مکان دیگر، خواص و قوانین مشخصی وجود دارد. برخی از اجسام با برخی دیگر هماهنگ و همگون و با برخی دیگر در تضاد و ناهمگونی قرار دارند. اما آنچه که مدنظر ماست، تفاوت میان محال عرفی و عادتی با محال عقلی است که در توضیح این قضیه، مسائلی را بیان می‌کنم:

خداوند متعال، آتش را برای سوزاندن آفریده است، اما می‌تواند آن را از این کار نهی کند. درست است که هر چیزی در هستی، دارای خاصیت و قانون خاص خود می‌باشد، اما چون خداوند خالق است و اوست که این خواص را به اشیاء بخشیده است، قادر به تغییر آنها نیز هست. و اگر جسمی را با خواص و در شکلی مشخص آفریده، می‌تواند آن را دگرگون ساخته و ساختاری دیگر ببخشد، حال با این نگاه، اگر پدیده‌های اعجازآمیزی چون اسراء و معراج، در قرآن بیان شده است، لزومی ندارد که آن را، حتماً تحت سلطه قوانین مادی و معروف گنجانده و درصدد تفسیر آن بر این مبنا باشیم. زیرا اسراء و معراج مبنای این قوانین را در هم ریخته است. از سویی دیگر نباید اینگونه بیاندیشیم که خود اسباب توانایی خلق نتیجه را دارند که اگر شخصی به این مسئله اعتقاد ملزم داشته باشد، دچار شرک گردیده است. زیرا خالق نتیجه، اسباب نیست، بلکه پروردگار عالم این کار را بر عهده دارد.

و هر لحظه ممکن است که اسباب، از کار افتاده و قانون آنها، لغو شود. اینکه از طریق پیامبران و یا نبی اسلام (صلوات خدا بر آنان باد) معجزاتی ظاهر می‌شود. از جمله این موارد بوده و از لحاظ عقلی، ناممکن نیست، بلکه عادتاً و در عرف مردم محال است و علمای کلام در تبیین اعتقادات میان محال عقلی و عرفی، فرق قایل شده‌اند. آنچه که در مورد بحر نیل اتفاق افتاد، از این دسته است:

﴿فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ٦١﴾
[الشعراء: ۶۱].

«هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار می‌گردیم (و هلاک می‌شویم)».

در آن حال، فرعون از پشت سر هجوم می‌آورد و در پیشاپیش قوم موسی، دریای نیل بود، خداوند موضع درست موسی را اینگونه بیان می‌کند:

﴿قَالَ كَلَّآۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ٦٢﴾
[الشعراء: ۶۲].

«(موسی) گفت: چنین نیست، پروردگارا من با من است. (قطعاً به دست دشمنم نمی‌سپارد و به راه نجات) رهنمودم خواهد کرد».

خداوند متعال، آب را به صورت مایع آفریده است، اما در آن لحظه با قدرت خویش آن را، منجمد کرد. او به موسی امر کرد که عصای خویش را در آب زند و با این کار، دریای نیل از وسط شکاف برداشت و راهی خشک در وسط آن ایجاد شد. این نمونه اعجاز آمیز را درنظر بگیر که اگر با تفکر در نعمت‌های خداوند و عظمت او بنگری، معجزات و پدیده‌های خارق‌العاده را محال نخواهی دانست، اگرچه از لحاظ عرفی ناممکن باشند. مردم باور کرده‌اند که آب مایع است و آتش سوزان، اما نباید از یاد برد که خالق این صفات و خصوصیات، خداوند است و اوست که آنها را در اشیاء جاری ساخته است، اما هرگاه بخواهد، آنها را آنگونه که می‌خواهد لغو می‌کند و آنچه را که تو قانون ثابت طبیعت می‌پنداری، تغییر می‌دهد. قوانین مکان و زمان را، او بنیان نهاده است، اما آنگاه که محبوبش محمد ج را به نزد خود خواند و او در یک زمان کوتاه از خانه‌اش تا بیت‌المقدس و مسیر برگشت را پیمود، خداوند خواسته بود که قوانین حاکم بر زمان و مکان برای او لغو گردد.

قریش وی را تکذیب کردند و برای صحت ادعایش دلیل خواستند، گفتند: که اگر بیت‌المقدس را دیده است، برایشان وصف کند. پیامبر «صلی اللّه علیه و آله وسلم» شب گذشته به طور واقعی آن را دیده بود، برایشان توصیف کرد. آنان از دقت توصیفات او شک کرده و پنداشتند کسی دیگر آن را برایش وصف نموده است. لذا خواستند که آنچه در راه دیده است وصف کند. ایشان به وصف قافله‌ای که در راه بود و ذکر نام آنها پرداخت. با بازگشت قافله به مکه، قریش به نزد آنها رفته تا صحت اخبارش را بسنجند. افراد قافله نیز، همانگونه که محمد «صلی اللّه علیه و آله وسلم» گفته بود، شرح حال خویش را بیان کردند. با این حال، باید بپذیریم که قضیه اسراء، مبتنی بر دلایل محکم قرآن و حدیث بوده و پذیرش آن جزو ضروریات دین است.

حادثه اسراء و معراج هرچند از لحاظ عرفی و نگرش مردم عادی ناممکن است، اما از لحاظ عقلی کاملاً ممکن است. گاهی مردم میان عرف و عقل هیچ تفاوتی قایل نمی‌شوند. آنها از خداوند متعال و قدرت او شناخت درستی ندارند، معنی «كن فيكون» را درک نکرده و نمی‌دانند که زمان و مکان نیز در جمله مخلوقات و آفریده‌های خداوند است و قوانین حاکم بر آنها در صورت لزوم تعطیل و ناکارا می‌شود. این دسته از مردم ممکن است به وقوع اسراء و معراج نیز ایمان نداشته باشند، یا اسراء را پذیرفته، اما معراج را انکار کنند، در حالیکه هر دو قضیه ثابت شده و واقعیت دارد، زیرا تمام هستی، کهکشان‌ها و فضای لایتناهی، زمین و آسمان، از عدم و نیستی ایجاد شده است، آیا ایجاد هستی از عدم، قابل باورتر است یا انتقال پیامبر «صلی اللّه علیه و آله وسلم» جایی به‌جایی دیگر؟ فعلی که در آیه سوره اسراء به کار رفته از باب «افعال» است یعنی بر وزن «اسراء» و متعدی است. پس کار به خدا نسبت داده می‌شود. آیا معقول است کودکی خردسال بتواند به تنهایی به کوه هیمالیا صعود کند؟! قعطاً جواب منفی است، اما اگر توسط دیگران حمل شده، وی را بالای کوه برده باشند، قابل باور و امری عادی به شمار می‌رود. قضیه اسراء و معراج نیز همینگونه است و طبق بیان خداوند که فرمود:

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ﴾
[الإسراء: ۱].

که اعتقاد داریم که نبی مکرم اسلام «صلی اللّه علیه و آله وسلم» قدرت خداوند بود که در یک شب از مکه به بیت ‌المقدس و از آنجا به آسمان حرکت کرده است. و هیچ چیز نمی‌تواند مانع قدرت خداوند شود، بلکه قدرت او بر هر مخلوقی مسلط و چیره است. پس پذیرش این پدیده از نگاه عقل ممکن است، هر چند که به دلیل ناآشنا بودن مردم آن زمان با چنین واقعیاتی، مورد انکار عرف واقع شده است. اما برای بشر امروزی که می‌تواند با وسیله‌ای که سرعت آن چهل هزار کیلومتر در ساعت است، ظرف سه روز به ماه سفر کند، درک و پذیرش محالات زمان پیامبر «صلی اللّه علیه و آله وسلم» آسان گشته است، مگر برای آنان که میان محال عقلی و عرفی، تفاوت قایل نمی‌باشند. در پایان می‌خواهم به ذکر این نکته بپردازم که با رشد عقلانی انسان و افزایش دقت و درک و شعور او، انسان بیش از پیش به اعجازآمیز بودن خلقت پی می‌برد در حالیکه پدیده‌ای خارق‌ عادت نیز روی نداده است. آیا هستی معجزه نیست؟

اینکه انسانی در رحم مادرش پدید آمده و دارای مغز و سلول و اعصاب و رگ‌ها و قلب و حفره‌های درونی و چربی‌ها و دستگاه گوارش و غده‌های مختلف، دستگاه تنفس و گردش خون و دفع فضولات شده است و پدر و مادر او در اعطای این همه امکانات و سیستم‌ها به او هیچ نقشی نداشته‌اند، به خودی خود معجزه به حساب آمده و جزو خوارق عادت هم نیست.

پیشرفت علمی بشریت، معجزات حسی گذشته را به باور عقلانی می‌رساند. زیرا آنگاه که بشریت در کشتزارهای دانش، چهار دست و پا می‌رفت، معجزات انبیاء در چارچوب حسیات به ظهور پیوسته بود. اما با خیزش بشر و پیشرفت نسبی او، خالق هستی، قرآن را که معجزه پیامبر ج است و جاوید، نازل کرد و مبنای تمام معجزات حسی که همانند چوب کبریت، یک باره شعله‌ور شده و سپس خاموش می‌شود، برچیده شد، معجزاتی که برخی به آنها ایمان آورده و برخی انکار می‌کردند. اما معجزه قرآن در طول روزگاران و تا نهایت دوران بر مسند قدرت و تحدی باقی است و پیشرفت علوم نیز همواره افتخار کشف زاویه‌ای از زوایای دیگر اعجازی قرآن را دارد. هم‌اکنون، معجزه‌ای عقلانی در میان ماست و این خصوصیت آن، حقانیت دین و پیامبر و قرآن و بهشت و جهنم را می‌رساند، و ما جز تلاش و حرکت، به کاری دیگر مکلف نیستیم.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ١٧﴾
[القمر: ۱۷].

«ما قرآن را آسان ساخته‌ایم، آیا پند پذیرنده و عبرت‌گیرنده‌ای هست؟».


•برگرفته از کتاب:
«شگفتی خداوند در آفرینش»
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: