همانگونه كه از واژه پيمان برميآيد،پيمان نوعي عقد يا قرارداد است كه توسط اشخاص حقوقي خصوصي(شركتها)، كه در اصطلاح پيمانكار ناميده ميشوند ، با يكي از ادارات ، نهادها، يا بنيادهاي دولتي منعقد ميگردد . فلسفه سپردن كارها وپروژه هاي عمراني به شركتهاي خصوصي(پيمانكاران)، صرفه جويي در وقت ادارات ، سرعت عمل بيشتر بخش خصوصي،نداشتن امكانات و تجهيزات كافي فني و مهندسي در ادارات،عدم مجوز و اعتبار لازم براي استخدام نيروي انساني در ادارات و دركل سبك كردن امور دولت و سپردن كارهاي عمراني و اجرايي دولت به بخش خصوصي است كه به برون سپاري معروف شده است.
با توجه به شرح فوق ، امروزه پيمانكاران يكي از بازوهاي اصلي و مهم دولتند و از سوي ديگر هر كار يا پروژه اي كه پيمانكار به سرانجام برساند به نام دولت تمام ميشود و مزايا و معايب آن نيز بايد دولت توجيه كند. اما انچه مهم و مد نظر است آنست كه عمليات و نتايج كار پيمانكار نماد و نمود اجتماعي دارد.هرچند دولت متعهد اصلي و واقعي در مقابل مردم است و مردم نواقص را بر عهده ي دولت ميگذارند ، اماكيفيت كار و نقش پيمانكار در ماهيت پروژه هاي دولتي بسيار موثراست. بسيار ديده شده آسفالت خياباني پس از اولين بارش باران زيرسازي آن خالي و تخريب شده است،مدرسه يا ساختمان اداره اي افتتاح شده و در ظريف كاري يا سفت كاري آن دقت و دلسوزي نشده وآثار سيمان سفيد تا دهها سال بر روي كاشي و سراميك مانده است،پلي ساخته شده كه در اولين باران به مشكل برخورده است، اما دولت به عنوان كارفرما ناچارشده برابر وعده اي كه داده روبان افتتاح آن را قيچي كند!
بطور كلي كيفيت ، دقت و وجدان كاري مجريان پروژه هاي دولتي در زيباسازي شهرها،در ارتباط آسان و بي خطربين شهرها، كنترل سيلابها و استفاده بهينه آن ، بسيار موثراست.آنچه در ديدگاه اجتماعي و در محاوره مطرح است ، منصفانه يا غير منصفانه ؛ ديدگاه مردم نسبت به پيمانكاران مثبت نيست. آگاهانه يا نا آگاهانه پيمانكاران را افرادي سود جو و كلان منفعت خواه ميدانند كه دلسوزي و تعهد اجتماعي ندارندوبخاطرسودهاي چندبرابري خود ، بسياري از ضوابط فني و كنترل كيفيت ها را به زيرپا ميگذارندو برايشان مهم نيست كه كاربران پروژه ها با چه خطرات احتمالي مواجه شوند.نگارنده اين نگاه و نگرش مردم نسبت به پيمانكاران را با يكي از پيمانكاران بومي باتجربه در ميان گذاشته، ايشان درپاسخ گفت" ....پيمانكاران پشتوانه كارهاي عمراني كشور هستند كه باسرمايه خود اولا كمك دولتند و باعث اشتغال شده اند ولي متاسفانه نام آنان در جامعه بد درفته بطوريكه من خجالت ميكشم بگويم پيمانكارم!!، چون متقلب جا افتاده اند....".
طبعا تمامي پيمانكاران بي تعهد نيستند و پيمانكاران زيادي در زمان اجراي طرح ها ، ضمن رعايت مصلحت شخصي ، مصلحت كارفرما و مردم به وسواس فراوان رعايت ميكنندو تنها بفكر مصلحت شخصي خود نيستند.همان پيمانكار ادامه ميدهد:"ديگاه منفي نسبت به پيمانكار چنان بالاست كه انگيزه لازم را از ما گرفته است و هرچه تلاش كنيم ديدگاه جامعه مثبت نميشود"
دليل ديگري كه باعث شده برخي پيمانكاران به منافع كلان بينديشندو كيفيت را فداي سرعت و كميت نمايند اولا تاخير در پرداخت طلب پيمانكاران از سوي دولت است و ثانيا قانونگذار نيز اعتماد چنداني به پيمانكار ندارد.همان پيمانكارميگويد : "كارفرما در پرداخت پول پيمانكار چندين سال معطل ميكند و بايد التماس كني تا به حقت برسي ، در وضع اقتصادي امروز ارزش پول امروز از فرداي آن بهتراست و تاخير در پرداختها ضربه مهلكي را به پيمانكار وارد مينمايد". وي در خصوص نواقص پروژه ها ؛ مثل نشست جاده و آسفالتها و غيره توضيح ميدهد:" ما ناچاريم به الگوهاي مهندس ناظر كه از آزمايشگاه مي آورد عمل كنيم ؛ مثلا گاهي يك آسفالت ترك خورده نياز به جمع آوري يا بازيافت داردولي تمامي كارفرمايان دستور ميدهند روكش شود و به تجربه ثابت شده پس از مدتي كوتاه تركها در روكش جديد نمايان ميشود ودر مورد زيرسازي متاسفانه به علت آنست كه 90 درصد مهندسين ما معناي كوبيدگي را نميدانند و ملاك را تاييد آزمايشگاه ميدانند، اگر در آزمايشگاه نتيجه صد درصد شود، فورا اوكي ميدهندوشعار كارفرما اينست: كود بريز و شيت آزمايشگاه بياور! اين طرر تفكرواقعا گريه دارد...وي مي افزايد: به نظر من دست اندازهاي جاده ها در سراسر كشور ناشي از همين تفكراست، اما در نظر مردم بازهم پيمانكار مقصراست!"
دركنار توجيهاتي كه پيمانكاران براي امور معوقه و يا نواقص خود دارند، گاهي ايشان از انتخاب اين شغل پشيمانند زيرا معتقدندپيمانكاري دردسرهاي فراواني دارد.گراني روزافزون تجهيزات، كمبود شديد نيروي انساني،تاخير كارفرمادرپرداخت و ... اما با اين حال امروزه افراد زيادي تمايل به گرفتن كارهاي دولتي و به اصطلاح پيمانكارشدن دارندوبه اين اميد شركت هايي را به ثبت ميرسانند.گفتني است برابر قانون تجارت ايران ثبت شركت سهامي خاص باسرمايه 100 هزارتومان تقريبا به سادگي به ثبت ميرسد . در حالي كه در اكثركشورهاي حهان ثبت شركت – خصوصا پيمانكاري- با داشتن سرمايه وگرفتن وثيقه هاي سنگين انجام ميگيرد.امادر كشور ما پيمانكاران نوپا يكشبه ميخواهند ره صدساله بروند،طعا در ايمن راستا اصول فني پيمانكاري رعايت نميشود.
بحث ديگري كه در خصوص پروژه ها – خصوصا راهها – به نظر مهم است، تعمير و نگهداري آنهاست. در كشور ما اين وظيفه سنگين بر عهده دولت بوده و هست و از اين حيث دولت ساليانه ميلياردها تومان هزينه ميكند. همان پيمانكار ادامه ميدهد:" بايد كاري كنيم كه پنجاه سال قبل دنيا كرده و دولت نبايد پول جاده يا لوله يا برق يا راه آهن را بدهد. اينها تماما بايد بخش خصوصي با پول خود بسازد و در دراز مدت به اجاره دولت داده يا مستقيم به اجاره مردم به شكل عوارض بدهد، دراين صورت نگهداري با خودش است بدون ناظروباعث ميشود حداكثركيفيت را رعايت كند. در حال حاضرنگهداري جاده ها ميلياردها منابع كشور را ازبين برده اما بخش خصوصي با ثلث اين مبلغ از عهده ي آن بهتر از دولت بر ميآيد".
عليرغم اهميت كار پيمانكاران و نقش آنها درشكوفايي كشور و بدنبال كم رنگ بودن نهادهاي عمومي غيردولتي(NGO)،پيمانكاران از يك اتحاديه يا انجمن قوي صنفي و پرسابقه برخوردارنيستند.
نوسانات اقتصادي ، كمبود نيروي متخصص، ديركرددولت در پرداخت،توقعات چندبرابري برخي از پيمانكاران در كسب سود،صعف نظارت و ظن تباني و غيره پيمانكار را صنفي معتمد و مطمئن معرفي نكرده است.بديهي است اگر ميخواهيم كشوري با توسعه ي پايدار داشته باشيم و منابع تجديد نشدني را هدر ندهيم، همگي-هم ناظران و هم پيمانكاران_ وجدان كاري را در سرلوحه كار خود قرار دهيم.