زندگی نامه علی اکبر صالحی ، مردی از خطه خراسان در بندرلنگه

مروارید مهر انلاین گزارش می دهد : علی اکبر صالحی فرزند برهان الدین سال تولد 1322/3/25 محل تولد شهرستان سبزوار در ۳۱ سالگی برای دیدار دوستان به بندرلنگه مسافرت کرد. ولی در این سفر متوجه کمبود خیاطی مردانه خصوصا دوخت کت و شلوار در این شهر شد و با توجه به تبحر خاصی که در امر خیاطی داشت و با پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتند خیاطی را در این شهر رونق ببخشند . طولی نکشید که مشتریان زیادی به سراغش می آمدند که از جمله آنان فرماندار و شهردار و مسئولین شهر بودند . منزلی را برای اقامت خود برگزید که واقع در محله گرگ پشت اداره ثبت و اسناد بندرلنگه بود . صاحبش شخصی به نام آقای واحدی بود که متاسفانه فرزندی نداشت و خود نیز قصد سفر به دبی را داشت. منزل را در اختیار ایشان قرار دادو تنها خواسته ایشان این بود که سالیانه مبلغی را به مسجد محل به عنوان خیرات پرداخت کنند و عملاً تمام دخل و تصرف این منزل را به آقای صالحی واگذار کرد . در سال ۱۳۵۴ با دختری از شهر خود سبزوار ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر و یک دختر بود . ایشان تنها به کار خیاطی اکتفا نکرد و شغل های متعددی از قبیل قصابی ، ساندویچی ، قنادی ، آموزشگاه رانندگی را نیز انجام دادند و در هر کدام از این شغل ها بهترین خدمات را به مردم لنگه ارائه داد . فردی بسیار خوش رو و سخاوتمند و البته مهمانپذیر بود به طوری که نیمی از سال منزل ایشان مملو از مهمان از راه های دور و نزدیک بود . برایش دوست ، آشنا و غریبه فرقی نمی کرد . آنقدر دلسوز و مهربان آنقدر دلسوز و مهربان بودند که هر کس کمی از ایشان طلب می کرد با جان دل دست یاری می رساند. به برادرها و خواهرش بدون توقع و چشم داشتی کمک می کرد و برایشان شغل ، مغازه ، ماشین تهیه می کردنو حتی تنها منزلی که در سبزوار داشت را به خواهرش واگذار کرده بود که مجبور به تجاره نشینی نشود و با کارگاه خیاطی که در آن مکان ایجاد کرده بود روی پای خود بایستد و استقلال مالی داشته باشد . پس از مدتی وی به شمال کشور (چالوس ) سفر کرد و کار صادرات میوه از قبیل انار و پرتقال به دبی را از آنجا آغاز نمود . روحیه بلند پرواز و جسوری داشت در سال ۶۷ برای وصول پول های حاصل از صادرات شان قصد سفر به دبی را داشت که به دلیل تأخیر در رسیدن به فرودگاه از پرواز جا ماندن . این پرواز همان پرواز شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر با شناسه پرواز ۶۵ R بود که مورد اصابت موشک نیروهای آمریکایی در تاریخ 12/4/67 بود و ایشان تنها مسافر بازمانده این پرواز بود . پس از مدتی به دبی رفت و بعد از بررسی لازم این بار آنجا به یکی از شهرک‌های دیره رفت . اولین دفتر تجاری به نام ((سیمین تجاری )) را در بازار مرشد افتتاح کرد و به صادرات و واردات سنگ های قیمتی و فرش های ابریشمی پرداخت . از آنجایی که فرد بسیار مهمان دوستی بودند بسیاری از دوستان از بندرلنگه و بندرعباس و اطراف بندر که برای سفر به دبی می رفتند در منزل ایشان اقامت می کردند .

تصمیم های جدی در راستای تجاری داشتند که متاسفانه محقق نشد به دلیل اعتماد بیش از اندازه به دوستان متحمل خسارت و ضرر مالی شدیدی گردید. یکی از دوستان ساکن بندرعباس که اکنون نیز در بندرعباس ساکن است از اعتبار تجاری ایشان استفاده کرده و اجناس و کالاهای زیادی را خریداری کرد و شرط بر این قرار بود که به محض فروش اجناس پول کالاها را برگرداند ولی متاسفانه به بهانه های واهی هربار از دادن پول شانه خالی می کرد و حتی منکر رسیدن جنس به دستشان می شد و باعث شد مبلغ ۱۰۰ میلیون درهم مقروض شوند و چون آقای صالحی دسترسی به ایشان نداشت به ناچار بابت بدهی های ایشان دفتر تجاری سیمین تجاری را به طلبکار ها واگذار کردند و پس از گذشت ۹ سال که در بهترین شرایط ممکن زندگی می کرد مجبور به بازگشت به ایران شد . در ابتدای بازگشت برای مدتی مشهد را برای اقامت برگزید و در طول این مدت به واردات واردات سنگهای قیمتی ادامه می داد . سپس قم ، چالوس و کرج و در نهایت با اصرار دوستان قدیمی به بندرلنگه بازگشت !

متاسفانه کار واردات سنگ هم توسط واسطه گران که از دوستان صمیمی ایشان هم بودند از دستش  خارج شد ولی ایشان ناامید نشد و با ایده های جدیدی که در سر داشتن در سال ۱۳۸۱ با شراکت آقای عبدالرزاق در بندر کنگ مجهز ترین و بزرگترین رستوران و فست فود و همچنین برای اولین بار باشگاه بیلیارد را در این شهر افتتاح کرد . افتتاحیه باشکوه و با حضور افراد سرشناس شهر و هنرمندان و خبرنگاران صورت گرفته و هنوز هم مردم این شهر رستوران و بیلیارد ستاره جنوب را به خاطر دارند . البته به دلایل متعدد از قبیل عدم استقبال تنها پنج سال توانستند در این صنف فعالیت داشته باشد .در سالهای اواخر عمرش برای گرفتن سند منزلشان در بندرلنگه اقدام کردند که به دلیل ناتوانی جسمی کارهای اداری و مراحل قانونی را به شخصی که اعتماد داشتند سپردند که متاسفانه این شخص هم خیانت در امانت کردند این آخرین ضربه ای بود که ایشان از اعتماد به دوستان و آشنایان خوردند و متاسفانه در تاریخ88/4/27 سکته مغزی و به کما رفت و علارغم تلاش پزشکان و مراقبت های ویژه ایشان در تاریخ 88/5/15 دار فانی را وداع گفت و بنا به خواسته قلبی خود در ایام حیات  ، ایشان را در بندر کنگ خاکسپاری کردند .

روحشان شاد و یادشان گرامی