سلامت نفس ، صداقت گفتار ، خلق نیک و حب دین رسول خدا (ص) تنها از خصایص مردم حاشیه نشین خلیج فارس نیست . حاشیه نشینی در کنار ساحل و آثار دریا را به راحتی می توان در منش ، رفتار ، گفتار و کردار این مردم دید . دوروئی و نفاق و شاید تظاهر در دنیای اخلاق این مردم با هم قابل جمع نیست . لطافت طبع و کلام موزون آنها ، شاید گوشه ای از امواج آرام و منظم دریا باشد. این مردم قرن ها با صلوات به روح رسول خدا (ص) دختر و پسر را به خانه بخت فرستاده اند ، تورها و گر گورها را به آب انداخته اند و با استعانت از پروردگار خود البته در قالب کلامی موزون و لحنی دل نشین ، تورهای حامله را بالا کشیده اند و چه زیباست شنیدن صدای این مردان خدائی در زمان سفر با لنج با صورتهای پر از چین و چروک که البته نشانه چین و چروک قلبشان نیست . سادگی و صداقت زندگی مردم این خطه در جزیره قشم خلاصه میشود . این جزیره را می توان مهرهویت ، فرهنگ و بهتر بگوییم واقعیت هرمزگان دانست و قله آرامش و صداقت این مردم را می توان در موسیقی آنها دانست . موسیقی که نه تنها خوشایند مردم این جزیره است بلکه کلیه ساحل نشینان از چابهار تا بوشهر با آن انرژی و آرامش می گیرد. اخیرا یک اثر فرهنگی از « نشر موسیقی هرمس » بنام « جزیره قشم » ، هشت روایت در قالب یک لوح فشرده و یا کاست اجرا و منتشر گردیده است . ساخت این اثر که شامل هشت آهنگ است - هر چند غیر بومی ها و افرادی از مرکز کشور آن را ساخته و اجرا کرده اند - به زیبایی و با واقعیت هرچه تمامتر حق مطلب را ادا کرده اند به گونه ای که می توان گفت این گروه در این مدت در موسیقی به قول خودشان « اعجاب انگیز قشم » هضم شده اند . بهمن بوستان یکی از اعضای این گروه ، موسیقی جزیره قشم را این گونه تعبیر و تفسیر می کند : « اگر در عرصه ایران زمین با دویست و چهل حکومت نشین موسیقی سرود زندگی بوده است ، موسیقی در خلیج فارس و به ویژه موسیقی ناب و بکر بزرگ ترین جزیره این خلیج یعنی قشم ، همواره بهترین نماینده صادق و گویای سرود زندگی است.» خصلت ویژه موسیقی اصیل و بكر قشمی حسی بودن به تمام معنی آن است و نوازنده با آواهائی که جانمایه از عشق و شور زندگی می گیرد ، مستقیم و بدون واسطه ، حس ناب و بکر خود را که برگرفته از « بانگگردشهای چرخ » است ، با امانت داری و صداقت رسولی امین ، بر کویر تشنه جانهای شیفته جاری می کند . آری ، چنین می کند تا هر شیفته بی تابی به اندازه گنجایش دست هایش بتواند از این زلال ناب نوش جان کند و سرخوشی حاصل از این بانگ نوشانوش را نثار جان دل های بی غبار کسانی گرداند که بیش از پنج هزار سال این امانت را که ودیعه ای است الهی - با صداقت و دقت و وسواس به میراث داران این گنجینه کهن هنر رسانده اند . ابزار حس درون هنرمند با حنجره و کفدستها ، که به وصال پوست صاف و آسمانه « پیپه » و « دهل » و « کسر » می رسد، همراه با کلامی که سرود زندگی است و بر لبان راوی جاری می شود ، چنان تاثیری بی تردید بر نیوشاگر این سرود می گذارد که آن را رد ژرفای جان احساس می کند و سرمست و سیراب می شود . فریادهای بی امان « دهل گپ » با شلاقه های که از ساقه « پنگ » خرما بر عرصه آسمانه این ساز صبور فرود می آید و فریاد دلسوز و جان افروزی که از آن بر می خیزد ؛ آوای « جاشو » هایی است که نسل از پی نسل طی سال هایی طولانی بهنگام طوفان ، شلاق ناخدا را بر گرده های خود حس کرده اند و بانگ هم آوای جاشوهایی را در تاریکای خاطره شان بیدار می کند که در صدای طبلهای تب دار ، حتى فریاد هولناک و طاقت سوز شلاق ناخدا و جاشوهایش را با شکیبایی به فراموشی می سپارند . آنها در تمام این مصائب و ناخوشایندی ها دلبه این خوش می دانستند که هر چه زودتر بار گندم ، کشمش و خرمای خود را به گرسنگانآفریقا برسانند و از سرزمینی که مردمش براثر خشکسالی ، بی برگی و گرسنگی به قعان آمده اند و امانشان بریده شده است ؛ مردان و زنانجویای کار را به ایران آباد و آزاد و پرنعمت آن روزگاران برسانند. این مهمانهای فراخوانده شده ( نه ناخوانده و از همان روز گار که پا به سرزمین آریایها گذاشته اند با دستهای رنج آشنای خود زمینهای بایر را آباد کردند . و بر این عرصه های آفتابگیر یکدست ، نهال نخل و اکالیپوس و دیگر درختان خدنگ و مقاوم به گرما کاشتند . آنها که موسیقی ساز و آواز و رقص جز لاینفک زندگیشان بود ، « سوگ سرودها » و « سرودهای شادی و سرور » را به هنگام کار ، عزا ، عروسی ( رزیف ) و حتی بیماری ( زار ) در طی قرنها فراموش نکردند و همواره از این موهبت متبرک و الهی در مقامی شایسته و بایسته برخوردار بوده اند و خواهند بود دیگر عضو گروه مذکور یعنی کریستف رضاعی درباره قشم و ریشه های موسیقی اش چنین می گوید : « موقعیت جغرافیائی خاص جزیره قشم که قرون متمادی در مسیر تردد دریانوردان بوده ، مردمان این منطقه را با فرهنگ و آداب و رسوم اقوام گوناگونی از ایران ، اعراب، شبه قاره هند ، آفریقا و حتی پرتغالی ها آشنا ساخت.» موسیقی بومی جزیره قشم پژواکی زنده از تلاقی مجموعه این فرهنگ هاست که گویی گذشته این منطقه را توصیف می کند . ضمن اینکه این موسیقی آینه زندگی امروز مردم قشم نیز هست: غم ها و شادی ها ، کار و گذران عمر ....... برخی از ارکان موسیقی جزیره ، تداعی گر ریتم ها و ملودی هایی است که خاستگاه آنها هزاران کیلومتر با اینجزیره فاصله دارد و در بردارنده موسیقی آمریکای لاتین ، آفریقا و یا حتی موسیقی « بلوز » سیاهان آمریکای شمالی است . شباهت آواهای رنج آلود و پاروزنان جزیره قشم در مراسم رزیف با ناله های برده های سیاهپوست در مزارع کشت توتون برایم بس شگفت انگیز می نمود . و کلام آخر را با کلام برنده سیمرغ بلورین دهمین جشنواره بین المللی فجر محمدرضا علیقلی در مورد زار اضافه می کنیم او می گوید : (( به جرات می توان گفت که در میان همه مراسم آیینی سرزمینم ، آیین زار پررمز و راز ترین و جادویی ترین است . این اثر برداشتی است کاملا آزاد از نواهائی که در مراسم زار در جزیره قشم به گوش می رسد ، و در آن روند داستانی زار از ابتدا تا انتها حفظ می شود)).