استادقلم از تبار بندرلنگه
« مروارید مهر، محمد رضا روحانی را با داستان( تلواسه و گلهای کاغذی) اش که در سال 1382 در مجله مروارید مهر به چاپ رسید شناخت . هر چند مدیر مسوول مروارید مهر -یوسف دیوانی- می گوید دفتر نامه نگاری روحانی از نوجوانی در ذهنش مانده است اما نمی دانسته محمدرضا روحانی فرزند عبدالله روحانی است که دفتر نامه نگاری را دایر کرده بود. محمدرضا روحانی که اینک استاد قلم و داستان و.....و مایه ی فخر شهرستان بندرلنگه بوده و سالهاست در تهران زندگی می کند ، در نوشته هایش واژه بندرلنگه به شیرینی موج می زند و در اکثر دلنوشته هایش به دیدی عاشقانه به لنگه پرداخته است. پس از تاسیس سایت مروارید مهر انلاین، محبت کرده و چندین داستان سالهای مرواریدی لنگه را به این سایت ارسال که منتشر شده و مورد استقبال و مهر مردم قرار گرفته است.. در زمان خلق بیوگرافی محمد رضا روحانی وقتی به آنجا رسیدیم که رزمنده ای دلیر و میهن دوست بوده که در 13عملیات در زمان جنگ تحمیلی شرکت نموده ، ارادت و احتراممان به ایشان بیش از پیش گردید ..ذیلا مشروح بیوگرافی ایشان را بخوانید....
  • کد خبر: ۲۷۳
  • | تعداد بازدید: ۲۴۳۳
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۵


او فرزندعبدالله می باشد. پدربزرگ او حاج محمد اسماعیل پسرحسن پسر قاسم پسرمهجورپسر.... بلوکی معروف به بنا. از معماران صاحب سبک منطقه بندرلنگه است. که برکه بن عباس، برکه بهزاد، برکه درون بنگله هودی در خود لنگه. برکه حاجی رمضان و... و خانه های فاروق یا خانه شیخ در محله بلوکی، خانه محمدشریف احمدیان(مشریف ملا) که به کلی تخریب شده است. و خانه خود او در کوی مهجوری از بناهای به جا مانده او است. پدر او متولد 1301بندرلنگه بوده، تحصیلات ابتدایی را در دبستان محمدیه لنگه می گذراند، پس از فوت پدر با این که چند مغازه در بازار مساء داشته اند. اما حس می کند برادر بزرگش مثل پدر نیست. تصمیم می گیرد مهاجرت کند و مستقل شود و روی پای خود بیایستد، می رود آبادان و در شرکت نفت استخدام می شود، از کارآموزی شروع می کند چون با انگلیسی ها هم کار می کرده زبان می آموزد، چِکِر می شود. تا سال 41 که شرکت نفت دست به تعدیل نیرو می زند، و سالی دوماه حقوق می دهد و او دوباره به لنگه برمی گردد، به استخدام شهرداری درمی آید. نخست ماشین نویس است بعد بازرس بازار و مسئول کنترل قیمت و نرخ گذاری ، سپس بازرس اراضی شهری می شود. پس از پایان کار در شهرداری در تیمچه بستکی مغازه ای می گیرد، و شروع به نامه نگاری می کند، لایحه های او برای دفاع از حقوق خواهان ها مقبول می افتد، سپس به خاطر خط خاص و خوبش سند هم می نویسد. محمدرضا درسال 1335 در آبادانمتولد می شود و در شش سالگی به همراه خانواده به لنگه می آید.

وی می گوید تا کلاس 11 لنگه بودم اما برای گرفتن دیپلم در سال 52 به شیراز رفتم. دیپلم خود را در رشته طبیعی از دبیرستان شاهپور شیراز گرفتم و سال بعد در رشته تاریخ در دانشگاه پهلوی شیراز پذیرفته می شود. و مدرک خود را از آنجا اخذ می نماید.

با شروع جنگ تحمیلی روحانی به جبهه می رود و در 13 عملیات شرکت می نماید (عملیات های مطلع الفجر، فتح المبین، طریق القدس، که هر کدام چند مرحله در آن شرکت داشته است. و در عملیات مطلع الفجر فرمانده او و معاونش زخمی می شوند، او فرمانده گروهان می شود در حالی که یک گروهان سپاهی و بسیجی هم با آن ها ادغام شده اند. که منجر به گرفتن یک گروهان اسیر می شوند بدون دادن حتا یک مجروح،در همان عملیاتمجروح می شود، در سال 1360درجه تشویقی می گیرد، در سال 61جهت مقابله با اسرائیل به صورت داوطلب درقالب یک گردان از تیپ ذوالفقار به سوریه اعزام می شود. او می گوید بعد از ما سپاه به سوریه آمد و سردار احمدمتوسلیان از فرماندهان بود که در آنجا اسیر شد. پس از پایان خدمت در آذر 61 از سوی فرمانده گردان سرگرد رحیم رحمانی به او پیشنهاد قبول فرماندهی یکی از گردان های قدس می شود با یک درجه تشویقی،با اهدا یک خانه و یک ماشین، که به لحاظ آسیب های روحی و جسمی ناشی از جنگ نمی پذیرد.وی می گوید: تفنگ 82 را ایران تازهاز کره شمالی می خرد، و کسی طرز کار با آن را نمی دانست، او و گروهی از سربازان علاقه مند شروع به کار کردن با این سلاح می کنند، به تبحری می رسند که می توانند با آن نقطه بزنند، در بهار 61 به لشکر 21 حمزه برای آموزش سلاح اعزام می شوند و پس از آموزش در حضور فرمانده لشکر تیمسار حسنی سعدی این سلاح را آزمایش می کنند. و گروه مورد تشویق قرار می گیرند. پس از جنگ به داستان نویسی روی می آورد. نخستین داستان او به اسم "چشم در برابر چشم" در مجموعه داستان "جنگ بولدوذرها"از انتشارات سپاه پاسداران چاپ می شود. بعد از آن نوشتن داستان کوتاهی است به نام "دائی حسن" که به ماجرای دائی او حسن عابدین که از هواداران امام خمینی(ره) در سال 41 بوده و در 15 خرداد شهید شده است می پردازد و در مسابقه که از سوی اداره ارشاد استان فارس برگزار شده است جایزه نخست این دوره را به خود اختصاص می دهد. در سال بعد در مسابقات اداره ارشاد همان جا در رشته گرافیک رتبه سوم را اخذ می کند. در سال 69 تصمیم می گیرد ادامه تحصیل دهد. و در "مجتمع آموزشی سینما" سینما می خواند. پس از فارغ التحصیلی به نقد سینما روی می آورد، و نقد هایش در نشریات سینمایی متعلق به این زمان از جمله مجله فیلم، فصلنامه فارابی و...چاپ می شود. به لحاظ سابقه جنگی به سینمای دفاع مقدس علاقه بیشتری نشان می دهد و در سال 1377 کتاب "ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز مولف" در نشر فارابی منتشر می کند. سال 79 فیلمنامه"ژنرال و بادبادک" او جایزه نخست بهترین فیلمنامه را جشنواره پویانمایی را اخذ می کند و فیلمنامه اش در کتاب "فیلم، فکر، فردا"از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ می شود. نخستین فیلم انیمیشن اش به نام "تصمیم سخت" را در سال 75 می سازد که در جشنواره بلژیک پذیرفته می شود. چندین شماره از نشریه "گام چهارم" متعلق به نمایندگی ولایت فقیه در دانشگاه شهید بهشتی مدیرهنری می شود. برای تدریس سینما به دانشگاه جامع دعوت می شود و حدود ده سال تدریس می کند. سالهاعضو هیات تحریریه ماهنامه پیلبان انیمیشن می شود. فیلمنامه "ضدنور" او در جشنواره پویانمایی جایزه بهترین فیلمنامه را به خود اختصاص می دهد. بر اساس کتاب داستان های پیامبران چهار فیلمنامه می نویسد. خرحضرت عُزَیَر(س)، حضرت موسی(س) و گاو سامری، شتر حضرت صالح(س) و شکوفه بر شمشیر. ماجرای ترور حضرت رسول(ص). به سفارش شرکت آبنوس که ساخته شدند. نخستین همایش انیمیشن ایران فراخوان مقاله داد و مقاله او تحت عنوان "بخش خصوصی و انیمیشن ایران" پذیرفته می شود و در همایش آن را می خواند و در کتابی تحت عنوان همایش چاپ می شود.بعد به ساخت مستند روی می آورد. سه فیلم مستند "موسیقی جنوب ایران گروه بندرلنگه" نوبان، زار، مشایخ محصول این دوره است. این سه فیلم را علاوه بر کارگردانی خود تهیه کننده است. مستند "قلعه لشتان" را با گروه های بومی لنگه کار می کند تا 80 درصد آن آماده شده بودجه کم می آورد، بر زمین مانده است. فیلمنامه مستندی دیگر آماده ساخت دارد. "لنگه شهری که دوست می دارم." امید دارد پیش از مرگ آن را بسازد."کتاب نگارش فیلمنامه نویسی کلاسیک، مدرن و پست مدرن و انیمیشن" آماده چاپ است. همین طور سه گانه "بوسه آسمان"، "تن خاک" و "منهای هفت" با درونمایه مشترک به سالهای جنگ و عملیات های مختلف می پردازد. آماده چاپ است. و رمان دیگری به نام "اقاقیا معنای جنگ را نمی دانند." ناداستانی است که قسمت نخست آن به نام "کلاس خالی" در مروارید مهر نشر یافته است. او که از نوجوانی سال 51 عکاسی را شروع کرده دو مجموعه عکس نیز آماده چاپ دارد. "صد عکس از بندرلنگه از سال 52 تا کنون" و "صد عکس از بندرکنگ از 58 تاکنون."

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ندا
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
۰
۰
بسيار عالي بود.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
۰
۰
عالی
ابراهیم نظامی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
۰
۰
سلام خسته نباشی استاد موفق باشی
علی
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
۰
۰
عالی عالی
کامجو
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۷
۰
۰
آموزنده بود .
ماه لی لی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۴
۰
۰
درود بر استاد روحانی بسیار عزیز
وحید ص
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۳
۰
۰
تندرست و پایدار باشید استاد روحانی عزیز