مروارید مهر آنلاین/ سفرنامه های همراهان مروارید مهر
در تنفس وانفسای کرونایی فرصتی دست داد تا پای از هرمزگان بیرون بگذارم و حداقل از چهار استان کشور دیدن و در آنها گردش کنم.
به راستی قدر بندرعباس بهطورکلی هرمزگان و مردم فوقالعادهاش را زمانی می فهمی که از هرمزگان پای بیرون بگذاری! آن وقت ناخودآگاه روحیات مردمش را با برخی جاهای دیگر مقایسه می کنی.
۱. رانندگی آرام با بوق کم و بدون دغدغه
در مرکز استان هرمزگان( بندرعباس) که پرجمعیت ترین و شلوغ ترین شهر استان است ، رانندگان بسیار کم بوق می زنند و به ندرت به هم به خاطر خطاهای رانندگی بی حرمتی و پرخاش می کنند! نه اینکه تمامی رانندگان ؛ بلکه اکثر رانندگان در بندرعباس و سایر شهرهای استان به عابر پیاده حق تقدم عبور می دهند.
۲. امنیت وسایل نقلیه در کوچه ها
خیابان ها و جاهایی که خودروها موقتا یا مدت زمان طولانی پارک می شوند به ندرت به آنها و سایر وسایل نقلیه آسیب می رسد و به طور کلی امنیت نسبتاً خوبی برای خودرو ها و اموال مردم برقرار است.
۳. انصافاً شهر بندرعباس علیرغم شرجی بودن و وزش بادهای موسمی و دائمی دارای خیابانها و پیادهروهای تمیز و مرتبی است و این موضوع در خیابان های اصلی و مهم شهر بیشتر احساس می شود.
پاکبانان زحمتکش در سرما و گرمای عرق ریزان تابستان به طور مرتب مشغول پاکسازی شهر ، خصوصاً بلوار و پیاده روهای ساحلی و فضای مجاور دریا و ساحل هستند.
بارها شده یک راننده تاکسی بندرعباسی وقتی با یک مسافر غریب مواجه شده که جا و مکانی را نتوانسته برای سکونت پیدا کند، مسافر را به منزل برده و چند روزی میزبان او بوده است .
۵ . مراجعین ادارات در این استان بسیار صبور و متین هستند و چنانچه خواسته اداری شان به تاخیر بیفتد با صبوری و اخلاق خوب می پذیرند. به گونهای که کارمند را با این اخلاق خود شرمسار می نمایند. به ندرت اهل شکوه و شکایت هستند و در مواردی از حق خود گذشته و به کسی که در انجام وظیفه خود قصور ورزیده، به ندرت اهانت کرده اند.
۶.تقریباً بسیاری از کاسبان و مشتریان تعامل بسیار بالا و خوبی با هم دارند. حتی فروشندگان کالا های بسیار قیمتی مثل طلا و جواهر آلات در موارد متعددی با مشتریانی که در زمان خرید آمادگی یا توانایی خرید ندارند ،مدارا می کنند.
۷.در حالیکه هنوز بسیاری از مراکز استان های کشور بافت های فرسوده زیادی دارند و به ظاهر در جایگاه مرکز استان شدن نیستند، رشد سریع خیابان کشی، پل سازی، ایجاد محلات جدید، ایجاد ساختمان های زیبا در بسیاری از جاهای بندرعباس ملموس و قابل توجه است.
و اما در مرکز این چهار استان مورد سفر من چه اوضاعی بود که باعث شد دست قلم به شوم و چنین سفرنامهای بنویسم؟!
۱. بر سر چهار راه یکی از مراکز استان های معروف فرهنگی کشور شاهد بودم راننده بسیار مسنی که در زمان چراغ قرمز اشتباها چند متری از چراغ قرمز عبور کرد، چگونه توسط راننده جوان مورد اهانت و پرخاش و رکیک ترین الفاظ قرار گرفت که بسیار بسیار ناراحت کننده بود و در آنجا بود که من فاتحه ادب و نزاکت و تربیت را خواندم!
۲. در مرکز استان دیگری باز بر سر چهارراهی بین دو راننده درگیری لفظی رخ داد که یکی از آنها با به دست گرفتن قفل فرمان به دیگری حمله ور شد و در آستانه یک درگیری خونین پیش رفت که بسیار صحنه مشمئز کننده برای حاضرین در چهارراه بود و سفر می رفت که بر من تلخ شود.
۳. گردشگری را دیدم که می گفت در یکی از کوچه های این شهر معروف کشور که پارک ممنوع هم نبود ماشینم را برای چند ساعت پارک کردم که پس از برگشت شاهد شدم با یک وسیله نوک تیز بر جعبه عقب ماشینم خطهای عمیقی کشیده اند.
۴.شهرهای شمالی کشور تقریباً به هم متصلند به طوری که یک روز تقریباً میتوان نوار شمالی کشور را طی کرد اما نه تنها گردشگران رعایت نظافت محیط را نکردهاند، بلکه به نظر رسید متولیان آن شهرهای مهم و توریست پذیر ، شهرهایشان را به امان خدا رها کرده اند. زیرا بلوار ها و خیابان ها مملو از برگهای درخت و آشغال بود و به ندرت میتوانستی سطل آشغال استانداردی در آن شهر ها پیدا کنی!
با خود فکر کردم که هرچند بندرعباس قبل از انقلاب چندان شهر گردشگر پذیری نبوده است و شاید جزء استانهای محروم هم بوده ، اما مدرن سازی در این استان بخوبی رخ داده و مردم خوب بندرعباس و سایر شهرهای استان بسیاری از مسائل زیست شهری را از جمله نگهداری از شهرشان را جزو وظایف شان می دانند و پاکبانان عزیز استان هرمزگان و شهرداری ها و حتی دهیاران، به خوبی از نظافت استان حراست می کنند.
در پایان باید بگویم اغراق نکرده ، رضا صادقی آن خواننده محبوب هرمزگانی که چند سال پیش ترانه ای در وصف این شهر ساخت که ورد زبان هرمزگانی ها شد : (( هیچ جا بندر نابو....!!))