• کد خبر: ۲۷۵
  • | تعداد بازدید: ۸۲۱
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۲:۳۸


مورد اوّل:

زیاد شدن مقدار مهریه که ازدواج نمودن را برای بسیاری از جوانان مشکل یا غیر ممکن می نماید واین پدیده مخالف آن چیزی است که شریعت خداوندی مبنی بر تخفیف و کمتر کردن مهریه قرار داده است.

(روایت است که) زنی با مهریه ی یک جفت کفش ازدواج نمود و پیامبر صلی الله علیه وسلّم ادواجش را جایز قرار داد سپس به آن مرد گفت: برو چیزی برای مهریه بیاور، حتی اگر انگشتری از آهن باشد، آن مرد تلاش کرد و برگشت، اما چیزی گیر نیاورد، سپس پیامبر صلی الله علیه وسلّم به او فرمودند:( آیا از قرآن چیزی حفظ داری؟) او گفت: بلی فلان سوره وفلان سوره را یاد دارم، آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: شما را با آنچه از قرآن در یاد داری به نکاح یکدیگر، در آوردم. مردی به حضرت صلی الله علیه وسلّم عرض کرد: ای رسول خدا من زنی را با مهر چهار اوقیه ( یعنی مبلغی برابر با صد وشصت درهم) به نکاح خود درآورده ام. فرمودند: با چهار اوقیه!؟ انگار شما نقره را از دامنه ی همین کوه استخراج می کنید. ما چیزی را نداریم که به تو بدهیم ، امّا شاید تو را با سپاه یا کاروانی بفرستیم تا آنچه می خواهی به دست آوری.

عمر رضی الله عنه نیز فرموده است: (لا تغلوا صدق النساء فإنها لو كانت مكرمة في الدنيا أو تقوى في الآخرة كان أولاكم بها رسول الله ") مهریه ی زنان را بیش از حد زیاد نکنید، زیرا اگر نشانه بزرگی در دنیا یا تقوا در قیامت می بود رسول خدا صلی الله علیه وسلّم برای انجام و سبقت در آن سزاوارتر از شما بودند.( رواه الخمسة وصحّحه الترمذي.)

بسیاری از مردم نیز با اهداف ناپسندی مانند تجارت و بدست آوردن مال دنیا یا فخر فروشی و ریا یا چشم و هم چشمی با آشنایان و پیروی از سخن زنان، در مقدار مهریه زیاده روی می کنند. بنابر این بر سرپرستان امر لازم است این کار را تسهیل نموده، بار را بر دوش شوهر سنگین نکنند و افکارش را با قرض مشغول ننمایند و شایسته است که انسانهای سرشناس و شناخته شده، خود الگوی مردم جامعه باشند و کار را بر برادرانشان که توانایی برابری با آنها در بالا بردن مهریه را ندارند، دشوار ننمایند. آن چه جای تأسف دارد این است که بعضی از خانواده ها با اینکه بر ضعف وضعیت معیشتی خواستگار آگاهی دارند، باز هم شرط وشروط خود را بیشتر می کنند. بزرگتر و سرپرست خردمند کسی است که بیشتر به موفقیت ازدواج می اندیشد و توجهی به مال(دنیا) ندارد بلکه شاید در اداره زندگی به داماد خود کمک نیز بکند، البته اگر دامادی توانایی مالی داشته باشد و مال زیادی برای ازدواج، خرج کند و فشاری بر او نیاید، هیچ اشکالی ندارد. و صحیح هم این است که که اندازه ی مشخّصی برای حد اقل یا حد اکثر مهریه ( صداق ) وجود ندارد.


مورد دوم:

جلوگیری پدر و مادر (سرپرستان) دختر از شوهر دادن او با وجود خواستگار همکف و رضایت دختر به ازدواج با او ، که این مورد حرام است وشریعت از آن نهی فرموده است و الله تعالی در این باره می فرماید: " فلا تعضلوهن أن ينكحن أزواجهن إذا تراضوا بينهم بالمعروف "

در چنین کاری سه جرم (ظلم عظیم) وجود دارد: ظلم اول: ظلم بر خود، با نافرمانی کردن خدا و رسول صلی الله علیه وسلم (ظلم دوّم): ظلم بر زن و منع او از ازدواج با مرد همکف و مورد علاقه و رضایت خود و (ظلم سوّم): ظلم به خواستگار به خاطر جلوگیری او از رسیدن به حق طبیعی خویش. سرپرست دختر ممکن است به خاطر طمع داشتن به مال دختر یا دشمنی با خواستگار ، قصد ضرر رساندن به مادر دختر، یا منتظر ماندن برای ازدواج خواهر بزرگتر قبل ازخواهرکوچکتر (رعایت ترتیب)،- مرتکب چنین اشتباهی شود که این کار نیز جایز نیست و قسمت و نصیب هر کس نوشته شده است.-.

هرگاه ولی و سرپرست دختر از شوهر دادن او به فردی همکفو ، امتناع نماید طبق فرموده ی فقها ولایت وسرپرستی او ساقط و باطل می گردد و اگر بار دیگر چنین کاری را تکرار نماید، فاسق شناخته شده و شهادت او، و تمام کارهایی که داشتن عدالت در آنها شرط است ، ازاو قابل قبول نخواهدبود.

مورد سوم :

منع جوانان از ازدواج وبه تأ خیر انداختن آن به خاطر میل آنها به داشتن رابطه و آزادی و قبول نکردن مسئولیت و افکار دیگری که از نظر شرعی جایز نیست.


مورد چهارم:

جلوگیری از ازدواج دختران به خاطر افکاری اشتباه و آرمانگرا که در انتظار آرزوی دست نیافتنی و شاهزاده ی رؤیاهاست و چنین چیزی تنها خیالی واهی است و تحقق آن بسیار بعید به نظر می رسد. چه بسیار دختران جوانی که در اثر چنین اشتباهی از ضایع کردن دوران جوانی خود به شدت پشیمان شده اند. بنابر این بر دخترجوان مسلمان لازم است که در هنگام آمدن خواستگار خرد خود را به کار اندازد و از مشورت و استخاره ، سبک وسنگین کردن محاسن ومعایب کار بهره جوید و بر وجود صفت دیانت و اخلاق در خواستگارش تأکید داشته باشد.

مورد پنجم:

اجبار پسر یا دختر از طرف پدر و مادر (ولی) برای ازدواج آنها با یک

ی از خویشاوندان. مانند مجبور کردن پسر به ازدواج با پسر عمو یا اجبار دختر به ازدواج با پسر عمو بدون توجه به خواست آنان و همگونی روحی بین آنها که چنین عملی از نظر شرعی حرام بوده، از عادات اهل جاهلیّت می باشد و تأثیر بزرگی در تأخیر ازدواج یا شکست آن دارد و فرزندان را در تنگنای بس عظیمی قرار می دهد.


مورد ششم:

گذاشتن شرط و شروط زیاد از طرف دختر و خانواده اش، و پررنگ کردن بعد مادّی و ثروت در انتخاب شوهر و رضایت دادن به آن و اهمّیت ندادن به دیگر صفات مهمی چون دیانت و اخلاق و همکفو بودن ، این در حالی است که شارع مقدّس به وجود دو خصلت بسیار بزرگ در شوهر توجه فرموده است: " إذا أتاكم من ترضون دينه وخلقه فزوجوه إلا تفعلوا تكن فتنة في الأرض وفساد كبير " (هرگاه مردی که از دیانت و اخلاق او رضایت داشتید، به خواستگاری دخترتان آمد، حتماً دخترتان را به او بدهید، در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی در زمین به پا خواهد شد. )روایت ترمذي، و البانی حدیث را حسن دانسته ولی برخی دیگر از ائمه آنرا ضعیف دانسته اند.

بسیار جای شگفتی است که بعضی از مردم دختران خود را به نکاح کسانی در می آورند که اصلاً نماز نمی خوانند، و از پروردگار خویش نمی ترسند فقط به خاطر اینکه ثروتی دارند، و در عین حال مرد صالح ونیکوکار را به خاطر نداشتن ثروت، ردّ می کنند.


مورد هفتم:

شیوع بیکاری در بین جوانان مسلمان و کم شدن فرصت های شغلی یا کمبود درآمد جوانان دارای کار که سبب می شود جوان ما نتواند تشکیل خانه و خانواده ای جدید بدهد. که مسئولیّت این مشکل بسیار بزرگ نیز برعهده ی دولت و ارگانهای مسئول در امور اجتماعی است. و لازم است که افراد ثروتمند و توانگر در حل این مشکل فعالانه حضور یافته و سهم خاصی از بر طرف کردن آن را به خود اختصاص دهند.

البته در این هیچ تردیدی نیست که الله (سبحانه وتعالی) خود مسئولیّت کمک نمودن به بنده ی صادقی که نیت ازدواج دارد را نموده است ، که رسول الله صلی الله علیه وسلّم در این باره فرموده اند :

"ثلاثة حق على الله عونهم المجاهد في سبيل الله والمكاتب الذي يريد الأداء والناكح الذي يريد العفاف " {خداوند کمک کردن به سه دسته را(تفضلاً) بر خود واجب فرموده، مجاهد راه خدا، مکاتب(برده ای که می خواهد با دادن مبلغی خود را آزاد نماید)، و کسی که می خواهد با ازدواج عفت خود را حفظ نماید.}(رواه الترمذي وحسنه)

بنا بر این هرکس از عفّت خود بیم دارد باید از خداوند طلب نصرت برای حفظ پاکدامنی نموده و سپس اقدام به ازدواج کند ، هر چند تنگدست باشد، اگر برای ازدواج پول هم قرض بگیرد، یا مال زکات در یافت کند، طبق تجویز علما در این مسئله ، اشکالی وجود ندارد، عمر رضی الله عنه می فرماید:( عجبت لمن ابتغى الغنى بغير النكاح كما قال الله ( إن يكونوا فقراء يغنهم الله من فضلة )):{ از کسی که برای ثروتمند شدن راهی جز ازدواج را بر می گزیند، بسیار تعجب می کنم چون خداوند فرموده است:(و اگر آنان فقیر باشند، الله از فضل خود، ایشان را ثروتمند و بی نیاز خواهد کرد.) و اگر کسی مالی نداشت و و صبر نمود و پاکدامنی اختیار کرد، کاری پسندیده انجام داده، الله تعالی در این باره فرموده: (وليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله)(و آنان که توانایی(مالی برای) ازدواج ندارند، پاکدامنی پیشه کنند، (وصبر نمایند) تا خداوند از فضل خویش آنان را ثروتمند و بی نیاز فرماید.) بر چنین شخصی لازم است که زیاد روزه بگیرد و عبادت کند.


مورد هشتم:

یکی دیگر از بزرگترین عواملی که ازدواج بسیاری از دختران وپسران را به تأخیر می اندازد، رسانه های فاسد و متأثر از نظریات و اصول اعتقادی غرب است که روشهای اجتماعی دور از روح اسلام و آداب آن را در بین جوانان مسلمین پخش می کند، که دختر و پسر جوان را وا می دارد تا از ازدواج زود و به هنگام دوری کرده، به آرزوهای کاذب و روابط نامشروع روی آورند.

مورد نهم:

فهم بسیار نادرست دیگری نیز وجود دارد که هیچ ربطی به اسلام ندارد و بین جوانان انتشار یافته،که ازدواج موفق نخواهد بود مگر اینکه قبل از آن رابطه و دوست داشتنی بوده باشد و این همان چیزی است که مستلزم وجود رابطه ی طولانی مدّت بین دختر و پسر برای آشنایی آنها با هم و در ک شخصیت یکدیگر و عاشق همدیگر شدن است ، که بدون هیچ تردیدی، این عادت در شرع خداوند حرام است و بسیاری از این رابطه های(نامشروع) در نهایت بعد از اینکه طرفین عیبهای همدیگر را دانسته اند، با شکست مواجه شده است. گاهی نیز انسانهای ضعیف القلب و سست ایمان، در زیر نقاب نامزدی دروغین از آن سوء استفاده کرده با آبرو و احساسات دختران مسلمانان بازی کرده، و سپس با کمال بی شرمی در حالی از ازدواج کنار می کشند ،که آبرو و شخصیت دختر را لکه دار نموده اند.

نامزدی مشروع در اسلام عبارت است از اجازه ی نگاه کردن و صحبت کردن با دختر در حضور سرپرست وی و توافق نمودن در مورد کار

های ازدواج و نیازمندیهای زندگی مشترک. رسول خدا صلى الله علية وسلم می فرمایند: «إذا خطب أحدكم المرأة فقدر أن يرى منها بعض ما يدعوه إلى نكاحها فليفعل » رواه أحمد (اگر کسی از شما خواست ازدواج کند و برایش ممکن شد آن جایی از دختر را که او را به ازدواج تشویق می کند، ببیند، حتماً این کار را بکند.)

بعد از اینکه توافق برای ازدواج حاصل شد، اگر خوف فتنه و وسوسه نباشد، صحبت کردن با نامزد بعد از آن نیز اشکالی ندارد. امّا خلوت نمودن با او وترتیب دادن قرارهای مخصوص ملاقات ، بیرون رفتن و مسافرت کردن با او بدون همراهی سرپرتش ، همه حرام و درهای فتنه ای بس بزرگ و پیروی از نقش قدم شیطان است.

ازدواج زود و به هنگام دختران کاری پسندیده است که شریعت، ما را بدان سفارش فرموده، که در آن مزایای بسیاری است که دختران را بیمه کرده و آنان را از هر بدی محفوظ نگه می دارد و از فتنه دور می کند و کسانی که گمان می کنند ازدواج زودهنگام دختران باعث شکست ازدواج و وقوع طلاق است، در اشتباهند، زیرا اگر دختر آگاه و فهمیده باشد و همسر مناسب و خردمند و بردباری برای او انتخاب شود، خیر و برکت پیدا شده و انشاءالله آنچه بیم آن می رود، اتفاق نخواهد افتاد . بسیاری از دلایل طلاق ربطی به سنّ دختر ندارد، مثال آشکار، خود رسول الله صلی اله علیه وسلّم است که با حضرت عایشه رضی الله عنه ازدواج کردند در حالی که نه ایشان سال داشت و بعضی از مادران ما در سنّ پایین ازدواج کرده اند . این ازدواج ها الگوهای بسیار عالی و تابلوهایی درخشان از رابطه ی درست و موفق بوده اند. و بحمد الله تا به امروز هم کسانی هستند که به این عادت اسلامی عمل می کنند.


مورد دهم:

یکی از بزرگترین عوامل تأخیر کننده ی ازدواج، داشتن روابط نامشروع در بعضی جوانان و اشباع غریزه ی جنسی و شهوت از طریق حرام و فریفته شدن به سراب عشق کاذب و دروغین است که این مورد از بزرگترین فتنه هاست، پس جوان مسلمان باید از الله بترسد و بداند، که عمر میگذرد و مال دنیا تمام می شود ، دیانت از کف رفته و شهوت به پایان می رسد و تنها چیزی که به دنبال آنها می ماند حسرت وپشیمانی است و او همچنان در شومی گناه و جهنّم معصیت خداوند خواهد ماند و هرگز سعادتمند نشده، طعم خوشبختی را هم نخواهد چشید، مگر اینکه با زنی صالحه ازدواج کند و با او به آرامش برسد وزندگی و خلأ عاطفی او را پر نماید ، آنگاه است که لذت پاکدامنی و لذت حلال را خواهد چشید. حق تعالی می فرماید:

(ومن آياته أن خلق لكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون). {یکی از نشانه های عظمت او(پروردگار) این است که زنانی از جنس شما برایتان آفرید تا با آنها آرامش حاصل کنید و بین شما مودّت ورحمت قرار داد ، به درستی که در این نشانه هایی برای کسانی است که اندیشه می کنند)

از جمله ی بهترین روشهایی که به رواج ازدواج کمک می کند، تلاش ولیّ دختر برای پیدا کردن شوهری همکفو برای او و پیشنهاد دادن او به انسان های صالح است و این سنّت حسنه ای است که پیشینیان امّت بدان عمل کرده اند. حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه دخترش حفصه رضی الله عنها را بعد از طلاق گرفتن به حضرات ابوبکر و عثمان رضی الله عنهما پیشنهاد فرمود. البتّه در چنین مواردی لازم است که مرد با مروّت و نجیبی را انتخاب و پیشنهاد را به او بدهد و یا شخصی را برای این کار واسطه قرار دهد و در این کار عرف و عادت مردم و وضعیّت آنان را هم مدّ نظر داشته باشد.(یعنی شرایط را در نظر بگیرد)

کسانی که از وساطت در امر ازدواج و راهنمایی کردن مردم برای پیدا کردن خانواده های خوب، امتناع می کنند، نیز در اشتباه اند و این گفته در بین آنها شایع شده است که " أمشى في جنازة ولا أمشى في جوازه"( برای تشییع جنازه ای قدم برمی دارم اما برای ازدواج کسی قدمی برنمی دارم)

در حالی که به هم رساندن دو انسان از بهترین اعمال و جزو شفاعت حسنه و برطرف کردن گرفتاری مسلمانان به حساب می آید، رسول الله صلی الله علیه وسلّم می فرمایند: "إشفعوا تؤجروا "(وساطت کنید تا اجر ببرید) (متفق عليه) باز فرمودند: (هرکس می تواند به برادر مسلمانش فایده برساند، این کار را انجام دهد.)من أستطاع منكم أن ينفع أخاه فلينفعه" (رواه مسلم) ، و به خصوص به دلیل جدایی افراد اجتماع از هم و زیاد بودن جمعیت آنان و مشکل شدن شناخت دختران مسلمانان و نیز نبود اطمینان به بسیاری از نهادهایی که در این زمینه فعالیت می کنند، نیازبه این کار وجود دارد. رسول خدا صلی الله علیه وسلّم نیز برای ازدواج مردم وساطت و سفارش می فرمودند، همانگونه که برای ازدواج جلیبیب رضی الله عنه که مرد فقیری با چهره ای زشت امّا از خانواده ای شریف بود سفارش فرمودند.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: