یوسف دیوانی
متاسفانه در پی افزایش غیر منطقی دانشگاه‌ها و وفور مدارک تحصیلی ،کار به جایی رسید که نه تنها دانش آموختگان نتوانند به شغل متناسب با مدرک خود دست یابند، بلکه آنهایی که در حال تحصیلند نیز با دیدن وضع فارغ التحصیلان و شرایط تورم روزافزون ، دل از درس و مدرسه بکنند و به مشاغل پر درآمد غیر قانونی و پرخطر روی بیاورند!
  • کد خبر: ۷۲۱
  • | تعداد بازدید: ۱۰۷۹
  • ۰۴ آبان ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۹
مروارید مهر انلاین گزارش می دهد: دامنه و تبعات اقتصاد ضعیف و تورم بالا ، لاجرم به اتفاقاتی می‌انجامد که گاهی غیر قابل پیش‌بینی است.
گاهی آسیب‌هایی به خانواده ، به روابط زناشویی و گاهی به فروپاشی عزت خانواده‌ها و برخی اوقات شاید حیثیت ملی را دامن بگیرد!
یکی از ابعاد و عوارض تورم و عجز سرپرست خانواده‌ها از مخارج عادی خود، ترک تحصیل فرزندان یک خانواده است.
 متاسفانه در پی افزایش غیر منطقی دانشگاه‌ها و وفور مدارک تحصیلی  ،کار به جایی رسید که نه تنها دانش آموختگان نتوانند به شغل  متناسب با مدرک خود دست یابند، بلکه آنهایی که در حال تحصیلند نیز با دیدن وضع فارغ التحصیلان  و شرایط تورم روزافزون ، دل از درس و مدرسه بکنند و به مشاغل پر درآمد غیر قانونی و پرخطر روی بیاورند!
 این روزها شاهدیم که حتی در مقطع ابتدایی و دبیرستان پسران نوجوان و جوان به دلیل شرایط بد اقتصادی و دیدن عجز پدر و مادر خود در تامین معاش خانواده ، خود را از تحصیل معاف و ترک تحصیل می کنند .
در استان ما هرمزگان نیز یکی از دلایل ترک تحصیل روی آوردن برخی جوانان به قاچاق سوخت است و از قضا اکثر این جوانان محصلین کم سن و سال هستند که برای رسیدن به معاش بیشتر به مشارکت در قاچاق سوخت روی آورده اند.
 مبارزه با قاچاق سوخت هرچند تمام کننده این پدیده تقریباً نوظهور نبوده ، اما آنچه مهم است مبارزه با آن بایستی ریشه‌ای و دائمی باشد.
 تورم افسار گسیخته و عدم وجود صنایع اشتغالزا و سرگردانی جوانان باعث رویاروئی  آنان به مشاغل غیرقانونی که گاهی جان آنها را تهدید می کند شده است .

اما در سوی دیگر و در کنار  ترک تحصیل نوجوانان به دلیل روی آوردن به قاچاق سوخت، گرانی و تورم آبزیان بویژه ماهی، باعث گردیده جوانان به این نتیجه برسند که تحصیل برای آنان مفید فایده نبوده و به شغل صیادی روی بیاورند.
 برخی جوانان به ویژه در روستاهای بندری، حتی دانش آموزان دبستان نیز ،بدون هیچگونه مقاومتی از طرف والدین، ترک تحصیل می کنند و بر سینه قایق نشسته و شب تا صبح به دنبال صید و صیادی‌اند. هرچند در این زمینه حقوق کودک هم تضییع شده،اما فاجعه‌ای گرانسنگ تر ، فاجعه جامعه ای کم سواد است که آینده منتظر اوست! 
 به هر حال جای تاسف است در عصری که کسب علم و دانش بسیار بسیار آسان‌تر از گذشته شده و با وجود امکانات و تکنولوژی‌های روز و ارتباطات  بین شهر و روستا و وجود انواع وسایل نقلیه ،ترک تحصیل کودکان و نوجوانان متاسفانه عادی شده است. این پدیده منفی ما را به شش دهه قبل استان باز می‌گرداند که با بی‌سوادی در آن دوره مصائب زیادی داشتیم .
باید هم اینک به خود بیاییم و این معضل را ریشه‌ای حل کنیم. پاک کردن صورت مسئله و دادن آمار، کافی نیست.
 باید ضمن توجه به معلم زحمتکش و ایجاد دانشگاه و شغل متناسب با نیاز کشور، امید بیشتری را در جوانان طالب علم و دانش ایجاد کنیم

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: