گروهها و نواهای مختلف نیانبان در غرب هرمزگان
مروارید مهر آنلاین به نقل از نشریه ماراک گزارش می دهد: در غرب هرمزگان نیانبان را همبونه و عربهای منطقه آن را هبان میگویند. در غرب هرمزگان عمدتا با دو سبک نوازندگی نیانبان روبرو هستیم. سبک نوازندگی گروه سیاهان منطقه شیبکوه که ساکن روستاهای نخیلو، مرباغ، دهستان مقام و مچائیل و جزیره لاوان هستند. البته در گذشته دورتر برخی از این سیاهان نوازنده در حمیران گاوبندی نیز ساکن بودهاند که همراه گروه مرباغیها کار نوازندگی را انجام میدادهاند. جز این؛ سبک نوازندگی لوتیها را داریم که ساکن چارک (بخش شیبکوه) و روستای ستلو گاوبندی هستند.
از نوازندههای قدیمیتر گروه سیاهانِ عربزبان میتوان ابراهیم معروف به برو، جوهر، سویدان اهل مرباغ، خلفان خیری که اهل روستای جزه از دهستان مقام بوده اما در نخیلو سکونت داشته و جنجال حمیرانی را نام برد. نسل بعدی نوازندهها از این تبار میتوان ابراهیم طالعی، خماس (فرحان جزایری) ساکن مقام و عبود برو را نام برد. که از میان آنها خماس از شهرت و محبوبیت بیشتری برخوردار بود. به گونهای که گروه سیاهان به گروه خماس معروف شد. از نسل جدید نوازندههای این گروه میتوان از ابراهیم ماید و سعدون یا سعید دیدهور را نام برد. ابراهیم و سعدون برادرند و فرزندان ماجد میباشند. ماجد که خود هم نیانبان و هم طبل مینوازد میگوید جد بر جد ما نوازنده بودهاند. پس از مرحوم خماس، اکنون این ابراهیم ماید است که در شیوهی نوازندگی دلهای بیشتری از مشتاقانش را ربوده است. البته دو نوازندهی دیگر این گروه که تا حدودی از شهرتی برخوردار شدهاند میتوان از محمد جزایری اهل جزیره لاوان و فریدان اهل روستای شیو نام برد. گروه سیاهان اغلب شامل یک نوازنده نیانبان و حدود ۱۲ تا ۲۰ دهل زن است. سیاهان معمولا با پای برهنه می نوازند. و گفته میشوند اگر زیر پایشان ماسه بادی باشد کیفیت نوازندگی و شور نواختنشان افزایش مییابد. این است که گروه سیاهان در مناطق ساحلنشین شوری دیگر میآفرینند. لباس سیاهان در گذشته نوعی قبا بوده که از دو طرف چاک داشته که به آن دباغ یا دوباء میگفتهاند. اما اکنون لباسشان دشداشه سفید است. برای شروع نواختن اول حایجونی یا یاحی میزنند که معیاری برای ابراز قدرت نوازنده است و همچنین در این فرصت اعضاء گروه خودشان را آماده میکنند. نوای یاحی درواقع پیشدرآمدی بدون ضرب برای آغاز یک نمایش نوازندگی میدانی است که پر سوز و گداز نواخته میشود. نوازندگی در شیبکوه و گاوبندی بی کلام است. تماشاگرانِ مشتاق ساعتها مینشینند و به این موسیقی بیکلام گوش میسپارند.
نواهایی که گروه سیاهان مینوازند و با آن رقص خاص خود را همزمان با نوازندگی انجام میدهند شامل: درباسی، ساحب، لیوا، خیالی، دسمالی و خمیری است.
«درباسی» به ریتمی میگویند که همه در یک خط میایستند و به ترتیب عقب و جلو میروند و میچرخند. به کسی که کاسر میزند هم "ساحب درباسی" یا انفخ ساحب میگویند. نوع ریتمی که نواختن نیانبان با آن آغاز میشود بر اساس روز یا شب بودن متفاوت است. اگر روز باشد با نوای «خماری» و اگر شب باشد با «ساحب» نواختن را شروع میکنند.
لیوا آهنگی است که اهل زار را دچار زار میکند. ناگفته نماند که زار از ویژگی منحصر به فرد نوازندگی این گروه سیاهان عرب زبان غرب هرمزگان است. افرادی در این گروهها یافت میشوند که هنگامی که نوازندگان به اوج شور در نوازندگی میرسند از خود بی خود گشته و دچار زار میشوند. در «کاسر ساحب» همبونه زن در وسط و سه نفر در سمت راست و سه نفر در سمت چپ او می ایستند و دمام می زنند و کاسر زن در جلو با ضرب دوسری کوچک که با یک دست قابل گرفتن است اعضای گروه را همراهی میکند. خماسِ نیانباننوازِ معروف، خود از افراد زاری بود که در حین نوازندگی از خودبیخود میشد. پای بر زمین میکوبید، بر خاک زانو میزد و سرش را به چپ و راست بالا و پایین میآورد. در پارهای موارد با دندانش استکان میشکست. برخی از اهل زار، همچون عبود زومباخ، ذغال هم میخوردند. آن هنگام که نوازنده دچار زار میشود، اطرافیانش متوجه تغییر حالت او شده و طبل یا نیانبان را از دست او میگیرند. اگر فرد زاری نوازنده نیانبان باشد، نیانباننواز دیگری نواختن را پی میگیرد و نوای مخصوص زار را مینوازد تا زار از سر فرد زاری بیرون رود. سالم تهنون که خودش فرد زاری است میگوید «زار هواست، زار عشق است. زار همان جن است که در قرآن آمده و کافر و مسلمان دارد.» سالم میگوید نوای «ساحب کاسر» همان نوای خاص زار است. فرد آهسته آهسته دچار زار میشود و حالات و حرکاتش تغییر میکند. رقصی که فرد در حال زار انجام میدهد بیان کننده شور و حال اوست و حرکات سر هم به معنی تایید یا رد کردن آهنگی هست که گروه در آن لحظه مینوازد. فرد در اوج زار از حالت ایستاده به نشسته میرود. میگویند نیانبانزن حال مسافرش را میداند و با حرکاتی که از خود نشان میدهد ضمن نواختن به فرد زاری کمک میکند تا زار از سرش بیرون رود. معمولا با نوای خمیری فرد به حالت عادی باز میگردد.
نواهایی که سیاهان مینوازند از اصالت خاصی برخوردار است. و هر کدام قصههایی را درون خود دارد. به گونهای که وقتی شخص شنونده در عمق آن فرو میرود احساس میکند که حکایت یا قصهای را برایش روایت میکنند. ریتمها در نوازندگی سیاهان بسیار سنگین هستند. این کندی و سنگینی ریتم هم خود نوازندهها و هم تماشاگران و رقاصان مشتاق را بیشتر بر سر وجد میآورد.
اما قصه لوتیهای غرب هرمزگان متفاوت است. لوتیها اقوامی مهاجر بودند که میتوان گفت تقریبا در اواخر دهه بیست یا اوایل دهه سی از جاهای مختلفی مثل بندرعباس، بشاگرد، کوخرد، صحراباغ لار، داراب و فسا وارد منطقه شدند. آنگونه که مرحوم محمدرضا نورانی، معروف به محرضا، از بزرگان این قوم نقل میکرد لوتیها ابتدا چنگ، رباب و کمانچه مینواختند و ساز نیانبان را از عربهای مقام و ساز کرنا و سرناج را از شیرازیها یاد گرفتند. پیش از مهاجرت لوتیها به جز نوازندههای منطقه مقام نیانباننوازانی در خود شهر گاوبندی وجود داشتند. از جمله این نیانباننوازانِ محلی میتوان عبدالله چارچش، احمد چارچش، کمال و دینار را نام برد. احمد شلاق، حسن روان و صفر سیاه که برادر دینار بود از جمله کسانی بودند که دمام و سماع یا دف میزدند. زلخو حمدو که زنی ترانهخوان و سماع نواز بود، نیانباننوازانِ آن روزگار را همراهی میکرد. دینار به قطر کوچ کرد و تا پایان عمر آنجا ساکن بود. وقتی لوتیها وارد منطقه شدند ابتدا یکجا نشین نبودند. روستا به روستا میگشتند و هر جا بساط عروسی یا ختنهسورانی برپا بود، شروع به نواختن میکردند. لوتیها در جاهای مختلفی همچون باغِ گرید، در سایهسار کهورهای چاهدروا، باغ مُکبل، یرد خردو و زمستانها در دل اشکفتها(شکاف کوهها) اتراق میکردند و بعدها کمکم برای همیشه ساکن روستای ستلو شدند. لوتیها علاوه بر نوازندگی دامدار نیز بودند و خرید و فروش الاغ را هم انجام میدادند. لوتیها در بین خود به گویش بندری حرف میزنند. البته در گذشته حرف زدن به نوعی زبان موسوم به زرگری هم در بین آنها رایج بود. از نوازندههای سرناج نسل قدیم و جدید این گروه میتوان از استاکرم که کرنانوازی چیرهدست بود، محرضا، علمدار، سردار و علی محرضا را نام برد. از نسل قدیم نیانباننوازان معروف باید از محرضا، عبدالله عبدالعلی، نصرالله، امانالله و غلامعباس یاد کرد. از نوازندههای نسل بعدی میتوان از علمدار، علی محرضا، حسن حلوایی، علی شهامتی، مصطفی و محمد فرزند عبدالله عبدالعلی را نام برد. اکنون ساز اصلی لوتیها نیانبان است. برخی از لوتیهای ستلو با لوتیهای منطقه شیبکوه که در چارک ساکن هستند نسبت خانوادگی دارند. از نوازندههای معروف لوتی منطقه شیبکوه میتوان مختار و حسین چارکی را نام برد. تعداد تنبکنوازان در گروه چارکیها بیشتر است و نواختنشان از هارمونی بیشتری برخوردار است. ریتم نواختنشان نیز کمی کندتر از لوتیهای ستلو است. گروه لوتیها معمولا از تنبکهای یک سر استفاده میکنند. این گروه در گذشته نوازندگی خود را با سرناجنوازی و رقص سهپا شروع میکردند. سپس نوازندهای که توانمندتر بود نواختن همبونه را با نوای حایجونی شروع میکرد. سپس به ترتیب شروع به نواختن نوای عربی و پس از آن دسمالی، بستکی، نواختن ترانههای ایرانی و بندری کرده و با نوای هله یا سلمان به پایان میبردند. البته در مراسم حنابندان و سرتراشوی داماد و هنگام عروس بردن در گذشته متناسب با فضا، آهنگهای مخصوصی نواخته میشد. ریتمی که لوتیها مینوازند تندتر از ریتم سیاهان است. لوتیها در گذشته ضمن نوازندگی برای سرگرمی بیشتر مردم معمولا نمایشهایی را اجرا میکردند. مثلا معصوم علی آتش از دهانش بیرون میداد. یا نمایش «زنگبازی» که حصیری را پهن میکردند و فرد نوازنده یا رقاص بر روی حصیر غلت میخورد و حصیر را دور خود میپیچید. گفته میشود که غلام عباس در زنگبازی مهارت خاصی داشت و همینطور نقل است که با پلک خود سوزن از روی زمین برمیداشت. لوتیها در گذشته میمونی را نیز با خود داشتند و از حرکات با مزه او برای خنداندن مردم حین نوازندگی استفاده میکردند.
گروه دیگری که در بعضی عروسیهای منطقه گاوبندی کار نوازندگی را انجام میدهند گروه معروف به عربهای شِمالی هستند. شِمال در اصطلاح محلی به جهت جغرافیایی غرب گفته میشود. این گروه از نوازندگان اغلب ساکن روستاهای عرب زبانی هستند که اکنون جزو شهرستان عسلویه در استان بوشهر محسوب میشود. از جمله این نیانباننوازان میتوان از مالالله از اخند ، علی روستایی از سهمو، جمعه و حسین از عسکری، مرحوم حسن افروخ از سیراف را نام برد. بهنظر میرسد این نوازندههای نیانبان پس از لوتیهای ستلو و چارک، نوازندگی را آموختهاند. البته مرحوم درویش که ساکن روستای سهمو بود از سابقه بیشتری در نوازندگی برخوردار بود. درویش بعدها به بحرین مهاجرت کرد که در تلویزیون دولتی بحرین نیز نوازندگی میکرد. نوع نوازندگی درویش متاثر از نوازندگی سیاهان منطقه مقام بود.
توضیح: در نوشتن مقاله بالا علاوه بر تحقیقات و اطلاعات شخصی از تحقیقات میدانی آقای مهران مبارکی و مصاحبه آقای عبدالصمد جاوید با محمدرضا نورانی (محرضا) استفاده شده است.
منبع: کانال راه توسعه