تفاسير و مفسرين ايراني اهل سنّت (از صدر اسلام تا قرن هفتم هجري)

روايتهايي كه از مفسرين گذشته مخصوصاً حضرت رسول، صحابه و تابعين نقل شده، اساس علم تفسير قرار گرفته، و در حقيقت تفسيرهاي اولي مجموعهاي از همين روايات ميباشد.
در طول قرن اول تا نيمه هاي قرن دوم تفسير مستقلي نوشته شده است، و تفاسيري هم كه در قرن دوم نوشته شده است از بين رفته، فقط در بعضي از كتب به آنها اشاراتي شده است.
يكي از مفسرين قرن دوم هجري «مقاتل بن سليمان» از مردم «ري» يا به قولي «خراسان» بود، كه در سال يكصد و پنجاه هجري در گذشت.امام شافعي دربارهي او گفته است، كه مردم در تفسير به «مقاتل» نياز دارند. اين تفسير جزء تفاسير روايي بود و بيشتر جنبه فقهي داشت.
قراء بن - يحيي بن الماقطع اصلا از دماوند بود، اين فرد كه از مفسرين قرن دوم ميباشد، صاحب «تفسير المعاني» ميباشد.
روش قراء بدين صورت بود، كه ابتدا قاري از روي قرآن شروع به خواندن ميكرد، و در هنگامي كه او قرآن ميخواند قراء قرآنرا براي شاگردان خود تفسير ميكرد، و آنها مينوشتند و در پايان، كتاب بزرگي جمع شد كه هزار برگ داشت به گفته سيوطي اين دو تفسير از بين رفته اند.
از قرن سوم هجري تفسير شكل مدون به خود ميگيرد و تفاسير بزرگي نوشته شده است. يكي از اين تفاسير، «تفسير موزون» ميباشد نام ديگر آن «تفسير عروضي» است.از نويسنده و سال تاليف آن اطلاعي در دست نيست، از لحاظ شيوهي نگارش مربوط به قرن سوم است و نويسنده با توجه به مختصات لهجهاي از علماي «ماوراء النهر» ميباشد. تفسير آيه به آيه است.وبيشتر از نظر ادبي مورد نظر ميباشد.
تفسير «جامع البيان في التفسير القرآن» يا «تفسير كبير» در راس تفاسير قرن سوم قرار دارد.
اين تفسير اثر مورخ و محدث بزرگ «محمد بن طبري» ميباشد. اين تفسير تا عهد مولف بزرگترين تفسيري بود كه نوشته شد.و به همين سبب در عالم اسلامي كسب شهرت كرد.
اين تفسير اكنون در 31 مجلد چاپ شده است.تفسير طبري جزء تفاسير روايي است و بيشتر جنبه فقهي دارد، طبري در تفسير و توضيح آيات و عبارات بيشتر متكي بر اسناد صحيح از اقوال صحابه و تابعين بوده است، و هيچ جا به خود اجازهي تاويل و تعبير را نداد، او ابتدا شافعي بود و بعد مكتب فقهي جديدي به نام جريريه تاسيس كرد، وي طرفداران زيادي پيدا نكرد. اين تفسير در قرن چهارم به دستور «نوح بن نصر ساماني» از عربي به فارسي ترجمه شده است.
از ديگر تفاسير قرن سوم تفسير «جامع التأويل» اثر «احمد بن فارس بن زكريا اللغوي» اهل قزوين ميباشد.مفسر ابتدا مذهب شافعي داشت، بعدهامذهب مالكي اختيار كرد.تفسير او فقهي است، كه با توجه به آيات قرآني مسائل فقهي را از آنها استنباط كرد.
در قرن چهارم ميتوان به چند تفسير اشاره نمود، «احكام القرآن» از «ابوبكر محمد ابن رازي».اين فرد حنفي بود.اين تفسير همان طور كه از نامش پيداست يك تفسير فقهي ميباشد.
اين تفسير در مسائل فقهي يكي از معتبرترين تفاسير حنفيها ميباشد.مفسر در اين تفسير شروع به جمعآوري آياتي كرد. كه بتوان احكام فقهي را از آنها استنباط نمود.
از ديگر تفاسير قرن چهارم كه با زبان فارسي ميباشد، «تفسير قرآن پاك» است.اصل تفسير در «پاكستان» موجود بود، در سال 1341 توسط بنياد فرهنگ ايران از آن عكسبرداري شد و با مقدمه مرحوم «مجتبي مينوي» به چاپ رسيد، او معتقد است كه با توجه به سبك و سياق آن از قرن چهارم ميباشد، تفسير لغت به لغت است.
«تفسير سور آبادي» تاليف «ابوبكر عتيق بن محمد الهروي سور آبادي» از تفاسير قرن پنجم ميباشد. نويسنده از معاصران سلطان آلب ارسلان سلجوقي ميباشد.اين تفسير به زبان فارسي است و از نمونههاي عالي نثر فارسي ميباشد.نويسنده مذهب شافعي داشت، قرآن را تحت الفظي ترجمه كرده است، بيشتر از نظر ادبي معروفيت دارد.
«تاج التراجم» يا «تفسير اسفرايني» از جمله كتب مهم تفسيري قرن پنجم ميباشد، نويسندهاش «عماد الدين ابوالمظفر شافعي» است.او تفسير را به چند مجلس تقسيم كرده است و در هر مجلس تعدادي از سورههاي قرآن را تفسير كرده است، او از معاصران خواجه نظام الملك و مورد توجهي او بوده است.
در قرن ششم هجري بزرگترين تفاسير اهل سنت نوشته شده است.يكي از اين تفاسير «مفاتيح الغيب» يا «تفسير كبير» اثر «محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن علي» معروف به «امام فخر رازي شافعي» از مفسران بزرگ قرن ششم ميباشد، اين تفسير از جمله تفاسير به راي است و آيات قرآني را بر اساس مسائل فلسفي تفسير كرده است.تفسير بيشتر جنبه كلامي و فلسفي دارد. در 8 جلد چاپ شده است و تفسير سوره به سوره است.
از ديگر تفاسير بزرگ قرن ششم تفسير «كشاف» اثر «ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشري خوارزمي» ملقب به «جار الله» است. زمخشري از نظر كلامي معتزلي در فقه پيرو حنفيها ميباشد. روش تفسير او آيه به آيه است.اين تفسير از متقنترين تفاسير اهل سنت ميباشد.زمخشري در اين تفسير به ذكر خصوصيات،
صرفي، نحوي، معاني، بيان، قرائت و شأن نزول هر كدام از آيات پرداخته است. اين تفسير در 4 مجلد چاپ شده است.
«تفسير كشف الاسرار و عده الابرار» از ديگر تفاسير قرن ششم ميباشد، نويسنده آن «ابوالفضل رشيد الدين ميبدي يزدي» ميباشد. اين تفسير درواقع شرحي است بر «تفسير سيره في التصوف» اثر «خواجه عبدالله انصاري هروي».تفسير ميبدي بيشتر از نظر عرفاني مطرح است.
يكي ديگر از تفاسير قرن ششم «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» اثر «ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستاني شافعي» است، از تفاسير فلسفي است.
فصل دوم: مفسرين اهل سنت از قرن هفتم تا عصر حاضراز قرن هفتم به بعد تفاسير ايرانيان اهل سنت به اندازهي تفاسير قبلي از استحكام برخوردار نيستند، صرفنظر از «انوار التنريل» كه در قرن هفتم نوشته شده است، تفاسير ديگر يا شرحي است بر تفاسير قبلي يا تفسير قسمتي از قرآن ميباشد.
«انوار التنزيل و اسرار التأويل» يكي از مهمترين تفاسير قرن هفتم ميباشد. نويسنده ي آن قاضي «ناصر الدين عمر بن محمد شيرازي بيضاوي» اهل «بيضاي» فارس است.اين تفسير خلاصه و فشردهاي است از تفسير كشاف و مفاتيح الغيب. نويسندهشافعي است.تفسير او از جمله تفاسير فقهي فلسفي است.روش تفسير بيضاوي سوره به سوره ميباشد.اين تفسير مورد استفاده فيض كاشاني در «تفسير صافي» بوده و شيخ بهائي نيز شرحي بر آن نوشته است.
«مدارك التنزيل و حقايق التاويل» از ديگر تفاسير قرن هفتم اثر «محمود نسفي حنفي» ميباشد. «نسفي» عالم در حديث و فقه ميباشد،4 تفسير او از جمله تفاسير به راي ميباشد.نسفي در تفسير خود اگر حديث يا خبر موثقي نمييافت، به راي خود اظهار نظر ميكرد.تفسير او آيه به آيه است و در 4 مجله چاپ شده است.
تفاسير از قرن هشتم به بعد به ارزش تفاسير دورانهاي قبل نيست. «جوامع التبيان» تاليف «معين الدين عبدالرحمن ايجي» از علماي قرن هشتم از ايج فارس بوده است.او تفسير خود را به عربي نوشت و اساس كار او بر اختصار از تفسيرهاي قبلي قرار داشت و هدفش اين بود كه مختصري را در اين فن تهيه كند.
«تفسير الثعالبي» اثر «عبدالرحمن بن محمد ثعالبي حنفي» از ديگر تفاسير قرن هشتم است.اين تفسير سوره به سوره است و از لحاظ فقهي اهميت دارد.
«جواهر التفسير في التحفه الامير» اثر «ملاحسين كاشفي» مولف پركار قرن نهم از تفاسيري است كه در سال 980 به پايان رسيده است.اين تفسير به نام «امير علي شير نوائي» تاليف شده است.تفسير به زبان فارسي است و اهميت آن بدين دليل است كه مقدمهاي بلند دارد. در آن مقدمه توضيحاتي دربارهي شناخت قرآن و فضايل آن ميدهد. او مقدمه را به چهار بابتقسيم كرده است. باب اول در شناخت قرآن، باب دوم فضايل قرآن، باب سوم اهميت قرآن از نظر صرف و نحو، باب چهارم در رابطه با جنبه لغوي قرآن ميباشد.
«تفسير شاهرودي» از ديگر تفاسير قرن نهم است.اين تفسير از «شيخ علاء الدين محمد شاهرودي» كه به نام «سلطان محمد فاتح عثماني» در سال 863 در شهر «ادرنه» تاليف شده است.
از قرن دهم تا قرن دوازدهم بيشتر تفاسيري كه نوشته شده است، در واقع شرحي است بر تفاسير قبلي خصوصا «انوار التنزيل بيضاوي»
خیلی از مفسیرین از ایران رفتند ،اين افراد براي انجام كار خود عازم دربار ازبكان و تركان عثم از اين افراد ميتوان به «رازي» از دانشمندان و اديبان ايراني كه در دربار «سلطان سليمان قانوني» بود و تفسيري بنام «تفسير رازي» دارد. «شيخ اسماعيل حقي» صاحب «تفسير روح البيان» و اشعاري به فارسي دارد، او از ايران به تركيه رفت و در شهر بروسه ساكن شد، و در سال 1227 در گذشت.
نتيجه
ايرانيان بيش از هر ملت ديگري نيروهاي خود را در اختيار اسلام گذاشتند، و بيش از هر ملت ديگري در اين راه صميمت نشان دادند. در اين دو جهت هيچ ملتي به پاي ايرانيان نميرسد، حتي خود ملت عرب كه دين اسلام در ميان آنها ظهور كرد.راجع به خدمات ايرانيان به اسلام سخن زياد گفته شد ولي به اين نكته كمتر توجه ميشود كه ايرانيان شاهكارهاي خود را در راه خدمت به اسلام به وجود آوردند.و جز نيروي عشق و ايمان نيروي ديگري قادر نيست اين آثار را خلق كند.در واقع اين اسلام بود كه استعداد ايراني را تحريك كرد و در او روح تازهاي دميد و او را به هيجان در آورد.
به همان علت كه اسلام يك دين همه جانبه است و بر جنبه هاي مختلف حيات بشري سيطره دارد، خدمات ايرانيان به اسلام وسيع و گسترده بود و در صحنه ها و جبهه هاي گوناگون صورت گرفت.صحنه علم و فرهنگ وسيعترين و پرشورترينميدانهاي خدمات ايرانيان به اسلام است، و نخستين موضوعي كه توجه ايرانيان را جلب كرد، قرآن بود، كه با قرائت، تفسير، حديث، كلام و غيره شروع شد.اهتمام ايرانيان به تفسير و حديث كه مستقيما به اسلام مربوط بود از هر مورد ديگر بيشتر بود.چون فرآيند اسلام پذيرفتن ايرانيان ادامه يافت، عشق به قرآن با عدم آگاهي به آن زبان سبب شد، كه دست به كار مطالعه زبان عرب و قرآن شوند و كار به جايي
رسيد كه ايرانيان حتي زبان قرآن را دقيقتر از عربها تجزيه و تحليل ميكردند، چون عربي زبان مادري آنها نبود از اين رو به ضرورت فهم غوامض آن آگاهتر شدند