آموزش قرآن که کتاب آسمانی و مقدس ما مسلمانان است به فرزندان توسط والدین به یک باور مقدس و به صورت یک فرهنگ خدایی در تاروپود زندگی اجتماعی تنیده شده بود و سالیان سال در سرتاسر ایران یعنی همه شهرها و دهات جاری و مرسوم بود و درس خواندن و طلب علم به عنوان یک تکالیف شرعی به حساب می آمد از آنجایی که خانواده ها خود قادر نبودند که به فرزندانشان قرآن و علوم آموزش دهند کسانی به صورت تخصصی به این کار مبادرت کردند و در کنار مساجد ، مکتبخانه های متعددی تاسیس شد در این میان شهر بندر لنگه که دارای فرهنگ و تمدنی غنی و ممتاز دوران خود بود از قافله علم آموزی در کنار سایر ترقیات خود عقب نماند و مردم با تاسیس مکتبخانه های متعدد در محلات مختلف شهر و روستاهای اطراف فرزندان خویش را با تعلیم و تربیت و آموزش قرآن که یک رسالت الهی به شمار می آمد آشنا می ساختند.
در مرکز شهر بندرلنگه چندین مکتبخانه تاسیس شده بود که در آنها ملاها وظیفه تعلیم و تربیت بچه ها و دانش آموزان را به عهده داشتند معولا شروط ورود به مکتبخانه این بود که کودک از عهده ی شستشو و طهارت خود برآید به همین خاطر بچه هامعمولا متناسب با محل بین 5 تا 7 سال به مکتبخانه فرستاده می شدند مکتبخانه های پسرانه و دخترانه از هم جدا و در دو محل جداگانه قرار داشت . ملا در مکتبخانه پسران مرد و در مکتبخانه دختران زنها و معمولا از همسران خود ملاها بودند که امور تعلیم و تربیت دختران را به عهده داشتند . کلاسها در مکتبخانه ها معمولا در دو نوبت ظهر و عصر برگذار می شد و فقط جمعه ها تعطیل بود . مت زمان دوره مکتبخانه ها معمولا سه الی چهار سال به طول می انجامید در مکتبخانه ها در نواحی جنوبی ایران دانش آموزان هماهنگ با درس و قران نمی خواندند بلکه طی کردن دوره مکتبخانه متناسب با تلاش و هوش دانش آموزان تغییر می کرد و هر دانش آموزی که زرنگتر بود زودتر از مکتبخانه فارغالتحصیل می شد . آموزش دانش آموزان در طی دوره مکتب دربندرلنگه که عمدتا اهل تسنن بودند ابتدا آموزش الفبای فارسی و عربی بود و بعدا قاعده بغدادیه بود که به کودکان آموزش داده می شد با آموزش قاعده بغدادیه در مکتبخانه ها کودکان قادر می شدند که حرکات حروف ( اعراب ) را به راحتی یاد بگیرند و سپس حروف ابجد بود که کاربرد که در گذشته کاربرد گوناگونی داشت و از جمله آن حساب جمل بود زیرا هر یک از حروف ابجد برابر با عددی بود و بعد از دعای توحید یا وجهت به دانش آموزان آموزش داده می شد بعد از آموزش « وجهت » در مکتبخانه ها جنوب « تحیات » و بعد از آن « قنوت » به دانش آموزان آموزش داده می شد و بعد از آن نوبت به قرآن می رسید و آموزش قرآن در مکتبخانه های جنوب با جزء سی ام قرآن آغاز می شد علت اینکه در مکتبخانه های جنوب تحیات و قنوت قبل از قرآن به دانش آموزان آموزش داده می شد این بود که کودکان را همزمان با آغاز فراگیری قرآن آنها را برای نماز آماده کنند .
بعد از آنکه دانش آموزی قران را تمام می کرد ابتدا ملا به او مبدا و معاد که حاوی مختصری از احکام و وصف قیامت و اعتقاد به روز جزا بود و به صورت شعر نوشته شده بود به او آموزش می داد پس از اتمام مبدا ومعاد دانش آموزان « کریما » که گزیده ای از اشعار شعرای برجسته فارسی بود فرا می گرفتند و بعد از فراگیری آن دیوان حافظ و سپس گلستان سعدی را یاد می گرفت کسی که این دوره را طی می کرد علاوه بر خواندن قرآن قادر بود که مطلبی را بخواند و یا بنویسد ، دانش آموزان این دوره را با دقت و بطور کامل فرا می گرفتند و معمولا در سن 11 سالگی از مکتبخانه فارغ التحصیل می شدند در این روز مکتبخانه تعطیل می شد و برای آنها جشن مفصلی می گرفتند و دانش آموزان در این جشن شرکت می کردند و به ملای مکتب از سوی والدین کودکان هدیه ای داده می شد و به شکرانه فراگیری قرآن از سوی آنها یک صدقه داده می شد که معمولا حلیم یا خورشت گوشت بود .
دانش آموزان با شروع آموزش در مکتبخانه و در طی این مدت می بایست هر ماه مبلغ معینی به ملا پرداخت نمایند . ملا در مکتبخانه یک نایب داشت که به آن مبصر گفته می شد که در غیاب ملا کلاس را اداره می کرد و معمولا از دانش آموزان دیگر جلوتر و بزرگتر بودند که معمولا از اقوام ملا بودند و صحت قرائت دانش آموزان را تایید می کردند . نکته قابل توجه این بود که در مکتبخانه ها به دختران نوشتن آموزش نمی دادند و چنین تصور می کردند که اگر دختران سواد بیاموزند به فساد کشیده می شوند و آموزشخط فقط مخصوص پسرها بود .
مکتبخانه تا زمان رضا شاه فعال بودند اما پس از آنکه آموزش رسمی شد و مدارس به سبک جدید تاسیس شدند از ارزش مکتبخانه ها کاسته شد و فقط به آموزش روخوانی قرآن محدود گردید .
در بندرلنگه در تمام محله ها از قدیم الایام مکتبخانه وجود داشته است و هدف تمام آنها تعلیم قرآن و آموزش خط و آموزش حساب و خواندن بوده است در این مکتبخانه ها حساب از نوع سیاق که در بازار کاربرد داشته است به دانش آموزان آموزش داده می شد .
مهمترین مکتبخانه های بندرلنگه عبارت بودند از :
1 ـ مکتبخانه سید رضا که در محله بلوکی قرار داشت و آن بزرکترین مکتبخانه لنگه بود که همیشه در آن حدود سیصد دانش آموز مشغول تحصیل بودند در این مکتبخانه دانش آموزان مجبور بودند عصرها درسی فرا گرفته بودند مرور کنند .
2 ـ مکتبخانه ملا رفیع درمحله بلوکی بعد از انحلال مکتبخانه سید رضا در محله بلوکی روی کار آمد و دانش آموزان آن همیشه از پنجاه نفر تجاوز نمی کردند .
3 ـ مکتبخانه سید علی که در روستای بارچاه قرار داشت و در آنجا لغت و زبان عربی را به دانش آموزان تعلیم می دادند .
4 ـ مکتبخانه ملا عبدالجبار که در کنار مدرسه سلطان العلماء قرار داشت و آموزش در این مکتبخانه مانند مدرسه بود و در آن حدود بیست روز به دانش آموزان الفبا یاد می دادند و بعد از خواندن قرآن به دانش آموزان آموزش داده می شد .
مکتبخانه ملا عبدالهادی ، مکتبخانه ملا عایشه ، مکتبخانه بی بی فاطمه و ملا احمد هم از مکتبخانه های معروف لنگه بودند در این مکتبخانه ها علاوه بر آموزش قرآن به دانش آموزان اقامه اذان و علوم دینی بصورت مقدماتی به آنها آموزش داده می شد .
نقاط ضعف و قوت مکتبخانه ها
مکتبخانه ها معمولا نقاط ضعف و قوت زیادی داشتند که مهمترین آنها عبارتند از :
الف ـ نقاط قوت مکتبخانه
1 ـ همه ی دانش آموختگان علوم دینی از این مکتبخانه ها برخاسته اند و خط زیبایی که آنها داشته اند مرهون این مکتبخانه ها بوده اند .
2 ـ پایبندی به احکام مانند نماز و روزه یکی دیگر از ویژگی های این مکتبخانه ها بوده است و ذانش آموزان تا حدودی به مسائل شرعی آشنایی پیدا می کردند .
3 ـ مکتبخانه ها دروازه ورود به علوم دیگر بودند زیرا کودکان با آموزش ابتدایی مانند خواندن و نوشتن بعدا می توانستند به فراگیری علوم مورد نظر خود بپردازند .
ب ـ نقاط ضعف مکتبخانه ها
1 ـ بیشتر ملاهای مکتبخانه ها از دانش بالایی برخوردار نبودند و هیمین ضعف علمی موجب می شد که آنها نوآوری و ابتکاری نداشته باشند . همین ضعف گاهی اوقات موجب دلزدگی دانش آموزان می شد .
2 ـ برخورد ها و شیوه های نادرست با کودکان مانند تنبیه بدنی ، شلاق و چوب و فلک و ...
3 ـ ابتدایی بودن و ساده بودن متون آموزشی در مکتبخانه ها یکی دیگر از ضعف های مکتبخانه ها بود .
به هرحال در جنوب ایران و مخصوصا بندرلنگه و توابع آن تا قبل از تاسیس مدارس به شیوه جدید در این مناطق علما و دانشمندان از دل این مکتبخانه ها برخاسته اند و در این مکتبخانه ها بود که آنها پس از فراگیری قرآن و خواندن و نوشتن و آشنایی با مسائل شرعی به مدارس دینی که در سطوع بالاتری قرار داشت می رفتند .
*کارشناس ارشدتاریخ،گرایش ایران، دوره اسلامی.