چکیده
پیشهی مردان بندرکنگ از دیرباز به سبب موقعیت جغرافیایی خاص، تجارت دریایی بود. تجارت دریایی اقتضا میکرد که مردان به مدت 8 ماه یا چیزی فراتر از آن به دور از خانه باشند. در این مدت زنان که دلتنگ مردانشان بودند، دغدغهها و آرزوهایشان را با زبان و بیانی ادبی در قالب چهار عنصر مختلف فرهنگی از جمله باورها، آیینها، اشعار زنانه (ترانهها و لالاییها) و افسانهها به تصویر کشیدهاند.
زنان در راستای سنت دریانوردی مردان، باورها و آیینهای خاصی آفریدهاند؛ باورهایی مانند پنهان شدن ستارهی سهیل در درون چاه و خارج شدن از آن با هدف راهنمایی مردان در سفرهای دریایی، باور به نحس بودن سفر در ایام خاص، حضور زنان به همراه مرغ در لنج و چرخاندن گیاه و وزش باد در پی آن؛ و آیینهایی مانند مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر درب خانههایی که به سمت کُوش (مشرق) قرار دارد، ریختن هسته خرما دم در خانهها، مراسم چهاردهی، مراسم تفأل زدن با تسبیح، خوشبو کردن خود برای شوهر، جشن و پایکوبی پس از پایان سفر و دوخت انواع لباس و کلاه به وسیلهی زنان. برخی از این باورها و آیینها میان زنان و مردان مشترک، حال آنکه برخی دیگر کاملاً زنانه هستند و در راستای تسهیل سفرهای دریایی مردان شکل گرفته است. آنها همچنین دغدغههای خود را در قالب اشعار زنانه یا قصهها و افسانهها بر زبان میآورند؛ بدین صورت که در ترانهها و لالاییها، گاه از درد جدایی و فراق حکایت میکنند، گاه از آرزوی بازگشت معشوق و زمانی در قالب دعا دست به دامان خدا و پیامبر میشوند تا مردان را به سلامت باز گرداند. از سوی دیگر در قصهها و افسانههای زنان نیز به عناصر مرتبط با سفرهای دریایی از جمله ستاره و ماهی پرداخته شده است. در این قصهها، دریا هم نمادی از خیر و برکت است و هم نمادی از مرگ.
اکنون که سفرهای دریایی در این منطقه کم رنگ شده و با خطرات همراه نیست، این گنجینهی عظیم فولکلور ناگزیر در حال از بین رفتن است. در این پژوهش به گردآوری این موارد (باورها، آیینها، ترانهها، لالاییها و افسانههای برساختهی زنان) پرداخته شده است.
کلیدواژهها: بندر کنگ، فرهنگ عامه، زنان، باورهای زنان، آیینهای زنان.
1ـ مقدمه
فرهنگ عامه مجموعهای از رفتارهای مشترک و عمومی میان مردم است که در بستر زمان به شیوهی شفاهی سینه به سینه نقل شده و نشانگر تفکّرات، آرمانها، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی هر قوم و ملت است. فرهنگ عامه از دامنهی بسیار وسیعی برخوردار است و شاخههای متفاوتی را در بر میگیرد. در ابتدا محققین فولکلور تنها ادبیات عامیانه را جزو فرهنگ عامه میانگاشتند؛ امّا به مرور زمان تمام سنتهایی که افواهاَ آموخته میشود جزو آن گردید. چندی بعد جستجو کنندگان اعتقادات و اوهام، پیشگویی، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش توده نامیده میشد مانند؛ گاهنامه، سنگ شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی و داروهایی را که عوام به کار میبرند به این علم افزودند. سپس اعتقادات و رسومی که وابسته به هر یک از مراحل گوناگون زندگی مانند تولد، بچگی، جوانی، زناشویی، پیری، مراسم سوگواری، جشنهای ملی و مذهبی و عاداتی که مربوط به زندگی عمومی میشود، از جمله تمام پیشهها و فنون توده، جزو این علم به شمار آمد (هدایت، ج1، ص 450).
هر منطقهای متناسب با اوضاع و احوال جغرافیایی خویش فرهنگ و فولگلور خاصی دارد که انسان آن را در لا به لای مطالعهی فرهنگش حس میکند. شهر ساحلی بندرکنگ نیز از دیرباز به سبب موقعیت جغرافیایی و مجاورت با خلیج فارس، همواره پایگاهی برای داد و ستد و تجارتهای دریایی بوده است. مجاورت با دریا و تجارت دریایی ـ به عنوان پیشهی اصلی مردان بندرکنگ ـ سبب شده این منطقه هویت فرهنگی نسبتاً متمایزی داشته باشد.
بدون شک سفرهای پی در پی به نواحی مختلف آسیا، هند، شمال آفریقا و .... از جمله مهمترین عوامل تلاقی فرهنگ و انتقال آن در این منطقه بوده میباشد. وزش بادهای موسمی در طی این سفرها سبب میشد که دریانوردان برای مدتی طولانی در آن مناطق مستقر شده و گاه به وصلت با ساکنان آن بپردازند؛ در پی آن کوله باری از فرهنگ و آداب و رسوم خود را بدان سرزمین برده و با کولهباری سرشار به وطن بازگشتهاند. به مرور زمان زمان این باورها و آداب و رسوم با یکدیگر در آمیخته است. از سوی دیگر موقعیت استراتژیک این منطقه و سکونت ملل مختلف در آن از جمله یونانیها، پرتغالیها، هلندیها، انگلیسیها و ... نیز میتواند نقش اساسی در اعتلای فرهنگی این منطقه داشته باشد. تمام این موارد دست به دست هم داده تا این منطقه فرهنگی متعالی و منحصر به فرد داشته باشد.
همان گونه که دریانوردان کنگی از دیر باز ـ به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ـ عامل شکل گیری فرهنگ بودهاند؛ زنان بندرکنگ نیز در راستای سنت دریانوردی مردان، آیینها و آداب و رسوم نوینی آفریدهاند. آنها به عنوان حاملان فرهنگ، همواره میراث دار تخیل، احساس، باورها و آیینهای مختلف بودهاند.
تجارت دریایی اقتضا میکرد که مردان به مدت 8 ماه یا چیزی فراتر از آن به دور از خانه باشند. در طی این مدت زنان به عنوان اساسیترین ارکان خانواده، به تنهایی بار زندگی را بر دوش کشیده و با بهره بردن از ذوق و هنر خود، توانستهاند تا حدود بسیاری از شدت ناملایمات بکاهند. مهمترین دغدغهی زنان در آن زمان، سالم برگشتن پدران، مردان و فرزندان و با دست پر بازگشتن آنها بوده، چه بسا که دریا مردان زیادی را در کام خود فرو برده، زنان زیادی را بیوه و بچههای بسیاری را یتیم نموده است. در این مدت زنان که دلتنگ مردانشان بودند، دغدغهها و آرزوهایشان را با زبان و بیانی ادبی در قالب عناصر مختلف فرهنگی از جمله آیینها، باورها، افسانهها و اشعار زنانه به تصویر کشیده و باورها، مناسک و آیینهای خاصی آفریدهاند.
شهر بندرکنگ از نظر تاریخی و فرهنگی اهمیت بسیار زیادی دارد و کانون شکل گیری بسیاری از آیینها، آداب و رسومها و سنتهای گوناگون به شمار میرود که هر کدام از آنها علاوه بر زیبایی خاص خود، نقش عمدهای در تحولات فرهنگی و تمدنی منطقه و جهان ایفا میکنند. امروزه که نقش سفرهای دریایی در این منطقه کم رنگ شده و این سفرها بدون خطر و با سهولت بیشتر صورت میگیرد، این گنجینهی عظیم فولکلور و عناصر فرهنگی، ناگزیر در حال از بین رفتن است. در نتیجه به منظور حفظ و پاسداشت باورها و عقاید و آیین و رسوم کهن در گام اول به گردآوری این موارد (مناسک، آیینها، اشعار و افسانههای برساختهی زنان) و در ادامه به شرح آنها پرداخته شده است که نتایج این بازخوانی میتواند در مقولات مهمی چون شناخت فرهنگ و اندیشهی این منطقه، تاریخ، جامعه شناسی، مردم شناسی و ... مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به این موضوع که فرهنگ منطقهای یکی از اجزای مهم فرهنگ عامیانه به شمار میرود، توجه به آن در دریافت فرهنگ کل جامعه نقش اساسی ایفا میکند. در زمینهی گردآوری فرهنگ عامیانهی شهر بندرکنگ به ویژه سنتهای دریانوردی آن تاکنون تلاشهای چندانی صورت نگرفته است؛ زیرا در اغلب مطالعات و تحقیقات صورت گرفته، همواره بیشترین تأکید و توجه پژوهشگران، به امور اقتصادی، تاریخی و سیاسی این ناحیه اختصاص داشته و جایگاه فرهنگی آن، چنان که باید و شاید مورد بازنمایی و توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که ساکنان این منطقه از فرهنگی غنی و پر بار دارند.
چون زنان عنصر اصلی این پژوهش هستند؛ تنها به باورها، آیینها، قصهها و افسانهها و اشعار برساختهی زنان پرداخته شده است. بدین صورت که این موارد گردآوری و دسته بندی شده، سپس شواهد مرتبط با آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
علاوه بر زنان، مردان بندرکنگ نیز خالق بسیاری از باورها و آیینها بودهاند؛ اما چون در محدودهی این مقاله نمیگنجد در جای دیگری به آنها پرداخته خواهد شد. در این قسمت به برخی از این باورها و آیینها اشاره میشود؛ باورهایی مانند ریختن خاکستر در دریا پیش از حرکت کشتی، باور به وجود غراب شیطون (کشتی شیطان)، آویزان کردن بَندیره (درفش) زیارتگاه عیدروس بر لنج و باور به حضور موجودات شگفت در دریا؛ و آیینهایی نظیر قربانی کردن گاو پیش از به دریا انداختن لنج یا پیش از حرکت از هند به مقصد آفریقا، آیین یامال، آیین رزیف و آیین مرگ در دریا.
این مقاله حاصل پژوهشی میدانی است. خود بنده به عنوان فردی بومی با این باورها و آیینها از کودکی بزرگ شده و عیناً شاهد بسیاری از این نمونهها بودهام. بسیاری از موارد دیگر نیز از زبان راویان نقل شده است. قابل ذکر است که پژوهشگر برخی از این موارد را از زبان چندین راوی شنیده و از میان آنها کاملترین روایت را نقل نموده است.
2ـ تجلی واکاوی سفرهای دریایی مردان (باورها ، آیینها) در فرهنگ عامه زنان بندرکنگ
فرهنگ با وجود گستردگی فراوان تعریفها، همهی اندیشهها و سنتهای جوامع انسانی را از آغاز تا امروز در بر گرفته است. از نظر استوری فرهنگ عامه به نحوهی زندگی انسانها در طبیعت، رفتارها و هم چنین به معانی مشترکی گفته میشود که عامهی مردم جامعه در زندگی روزمره با آن سروکار دارند (استوری، ج 1، ص 17)
فرهنگ عامه مجموعهای از رفتارهای مشترک و عمومی میان مردم است که در بستر زمان به شیوهی شفاهی سینه به سینه نقل شده و نشانگر تفکّرات، آرمانها، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی هر قوم و ملت است و میتوان آن را به دو بخش کلی دانش عامه و ادب عامه تقسیم کرد؛ دانش عامه مانند طب، نجوم و مسائلی نظیر این، حال آنکه ادبیات عامه به عنوان زیر مجموعهای از فرهنگ عامه مشتمل بر قصهها، افسانهها، ترانهها، لالاییها و ... مرتبط است.
زنان و مادران همواره در درازنای تاریخ یا خود خالقان فرهنگ بودهاند، یا چون حصنی حصین و دژی روئین به پاسداری از آن پرداختهاند. زنان بندرکنگ نیز از این امر استثناء نیستند. اگر نتوان با صراحت اعلام کرد که زنان این منطقه بیشترین بار سختی زندگی را به دوش میکشند، حداقل میتوان گفت که سهم آنها در این رابطه کمتر از مردان نبوده است؛ لذا پناه بردن به فرهنگ عامه تنها مجالی بود که در آن به بیان آرمانها، آرزوها و دغدغههای خود میپرداختند.
در این قسمت به واکاوی باورها و آیینها در فرهنگ عامهی زنان بندرکنگ پرداخته شده است. برخی از این باورها و آیینها رنگ و بویی کاملاً زنانه دارد و تنها به وسیلهای زنان اجرا میشود، حال آنکه در تقابل با آن، باورها و آیینهایی دیده میشود که هم در میان مردان و هم در میان زنان مشترک میباشد.
2ـ 1ـ باورها
زندگی انسانها از بدو تولد تا زمان مرگ با اعتقادات و باورهای خاصی همراه است. انسان گاه برای حفظ جان خویش و یا برای افزایش سطح رفاه زندگی باورهایی میآفریند تا خطر و ضررهای احتمالی را از خود دور کند و در پی آن منفعتی به دست آورد. «باورها حاصل تلاش و جستجوی انسان هستند، برای توجیه و توضیح و تفسیر پدیدهها و وقایع؛ نتیجة تجربیّات شخصی و جمعی انسان در طول تاریخ. آدمی آنگاه که با حوادث و رویدادها روبهرو میشدند، میکوشیدند با کمک تجربیّات به توضیح آنها بپردازند. آدمی آنگاه که نمیتوانست رابطة منطقی بین حوادث و پدیدههای خارقالعاده را بیابد، برای رهایی از آن به ذکر اوراد و نجواها میپرداخت تا بدین ترتیب، مصیبتها را کاهش دهد و نتایج دلخواه را از آن به دست آورد و همین امر سبب شد تا به تدریج باورها در ذهن او شکل بگیرد» (الهامی، ص 104).
بسیاری از باورهای رایج یک جامعه برگرفته از شرایط اجتماعی است و در پاسخگویی به نیازها شکل میگیرد. سفرهای دریایی مردان بندرکنگ نیز برای سالهای متمادی منشأ شکل گیری بسیاری از باورها و آداب و رسومها بوده است؛ باورهایی ناب که در هیچ جای ایران نمیتوان نظیر آن را مشاهده کرد. در ادامه به این باورها پرداخته میشود:
2ـ 1ـ 1ـ باور پنهان شدن ستاره سهیل در چاه
در بسیاری از جوامع مظاهر طبیعت از جمله آب، آتش، ماه، خورشید، زمین، درخت و ... منشأ شکل گیری بسیاری از باورها بوده است. ستارگان نیز به عنوان یکی از پدیدههای طبیعت، در زندگی ساکنین بندرکنگ به ویژه ملوانان اهمیت فراوانی دارد. در دورهای که سفرهای دور و دراز دریایی بدون داشتن سادهترین تجهیزات صورت میگرفت، ستارگان تنها راهنمای مردان این منطقه بود. اهمیت ستارگان در زندگی ساکنان این منطقه سبب شد که باورهای متفاوتی پیرامون آن شکل بگیرد. یکی از مهمترین این ستارگان، ستارهی سهیل است.
در باور زنان بندرکنگ، ستارهی سهیل دختری است که به سبب خیانت خواهرش خود را در تنور میاندازد و به ستاره تبدیل میشود. عدهی دیگر بر این باورند که جایگاه این ستاره در درون چاه است و پیش از آغاز سفرهای دریایی، از چاه بیرون میآید تا راهنمای مردان دریایی بندرکنگ باشد.
تا زمانی که این ستاره در چاه قرار دارد، هوا بسیار گرم و معادل با فصل تابستان است؛ اما زمانی که از چاه بیرون میآید نوید فرارسیدن سرما را میدهد. طبق باور ساکنین این منطقه، طلوع این ستاره با دو روش قابل تشخیص است؛ سرد شدن آب ظرفی که برای مدتی در فضای باز خانه نهاده میشود و دمای آب چاه؛ تا زمانی که سهیل درون آب است، آب درون چاه سرد و هوای بیرون گرم است و برعکس زمانی که این ستاره از درون چاه بیرون میآید، آب گرم میشود و در مقابل هوا به سردی میگراید (فاطمه یوسف زاده ، خانه دار، 73 سال).
2ـ 1ـ 2ـ باور به نحس بودن سفر دریایی در ایامی خاص
در باور زنان و مردان بندرکنگ، سفر کردن در روزهای خاصی از سال همواره نحس بوده و فجایع بسیاری به بار میآورد؛ از جمله روز چهارشنبه آخر ماه قمری، روز 18 ماه بر حسب تقویم قمری و پیش از نماز جمعه. شاید باور نحس بودن سفر پیش از نماز جمعه، ریشه در باورهای دینی و مذهبی ساکنان این منطقه داشته باشد که همواره برای روز جمعه و نماز کردن در آن روز ارزش بسیار زیادی قائل هستند و به گفتهای، آنها پشت کردن به نماز جمعه را ناپسند میپندارند تا جایی که شواهد بسیاری دال بر این باور نقل میکنند (فاطمه کنگی زاده، خانه دار، 83 سال).
اَفدَهُم مَکو سِفر
اژدَهُم خاکِت بَه سر
نوزدَهُم دعوا مختصر (سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال)
هفدهم سفر مکن / هیجدهم بدبخت خواهی شد / نوزدهم دعوا پایان خواهد یافت.
یکی از ملوانان چنین حکایت میکند: در یکی از سفرهای دریایی همراه با 11 لنج دیگر از مقصد بحرین به سمت مقام حرکت کردیم. مطابق با تقویم دریایی، زمان شب چهارشنبه، 18 ماه و اصل زمستان یعنی لِحِیمِر بود که در این زمان همواره طوفانهای بسیار بدی میوزد. هوا ظاهراً بسیار خوب بود. در این سفر پیرمردی باتجربه با ما همسفر شده بود، او همیشه عادت داشت برگ نخلی به پیشانی میبست و سخنانی پندآمیز بر زبان میراند. در حالی که لنج از مقصد بحرین حرکت کرده بود، پیرمرد پرسید: امشب چند شنبه است؟ چهارشنبه. چه تاریخی از ماه قمری است؟ 18 ماه . لِحِیمِر است! پیرمرد گفت: زمان بسیار نحسی است، بی شک باد شدیدی خواهد وزید. هنوز چند ساعتی از سخنان او نگذشته بود که پیش از طلوع خورشید، یکباره آسمان قرمز رنگ شد و گردبادی شدید شروع به وزیدن کرد. شدت طوفان بدان حد بود که هیچ یک از ما نمیتوانستیم لنجهای دیگر را مشاهده کنیم. از ترس غرق شدن مقدار زیادی از بارها را به دریا ریختیم تا سریعتر حرکت کنیم. طوفان آن چنان شدید بود که تعداد زیادی از لنجها را غرق کرد و از جمع 12 لنج تنها 3 لنج نجات یافت. از لنج ما نیز کودک 12 سالهای ـ که برای تفریح همراه پدر آمده بود ـ در اعماق دریا غوطه ور گشت. بعد از ظهر همان روز از شدت باد کاسته شد. ملوانان که لحظات دلهره را پشت سر گذاشته بودند، شروع کردند به اذان خواندن؛ به این امید که آرامش از دست رفته را به خود بازگردانند. زمان گذشت. نیمههای شب طوفانی با رعد و برقهای شدید آغاز شد؛ یکی از صاعقهها به قطب نما که از جنس آهن بود اصابت کرد و دست برخی از ملوانان را سوزاند. طوفان قریب به 6 ساعت طول کشید تا سرانجام فروکش کرد. (محمد حسن زاده معروف به حموسَن، ملوان سابق، 70 سال)
2 ـ 1 ـ 3 ـ ریختن خرما به درون دریا در هنگام طوفان
بسیاری از باورها زادهی لحظات ترس و دلهره، و فقدان اطمینان به آینده است؛ از جمله خطر رویایی با مرگ و حوادث طبیعی مانند طوفان، سیل، زلزله و ... . آن زمان است که انسان باورهایی میسازد تا با مدد آن ناتوانی خویش را جبران کند. ریختن خرما در هنگام وزش طوفان به دریا ، خود نمودی از این باورها است. ملوانان در هنگام طوفان، در چهار جهت لنج برای اهل دریا خرما میریختند و معتقد بودند که این امر محافظ آنها خواهد بود. بدون شک این باور برای رویارویی با خطر مهلک طوفان و ترس از فقدان جان صورت میگرفت. (حسن علیزاده معروف به خشاب، ملوان سابق، 79 سال)
مرگ به وسیلهی طوفان یکی از مهمترین دغدغههای ملوانان بندرکنگ بود. چه بسیار لنجهایی که ساحل کنگ را به مقصدهایی دور ترک میکردند و هیچوقت باز نمیگشتند. یکی از لنجهایی که سالها پیش غرق شد، لنج اَرتاوی است. این لنج در حالی که از آفریقا باز میگشت و چندَل بار زده بود، در محدودهی دریای یمن دچار طوفان و گردباد شد. از تعداد 40 نفر ملوان آن تنها دو نفر نجات یافتند (محمد بحرپیما، ملوان سابق، 69 سال).
این دغدغه تنها به مردان اختصاص نداشت، زنان نیز از زمان حرکت لنج تا بازگشت آن، چنین دغدغهای داشتند. ترس از فقدان پدر، همسر و فرزند آنها را وا میداشت تا با سرودن ابیاتی در قالب دعا، سلامتی آنان را از خدا خواستار شوند:
بادِ بارون دل هَمِن |
دل ناخُداوون پر غَمِن |
ای خدا یک سر بُکُن |
که بختِ جاشو آنَ هِن |
|
(سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال) |
باد و باران با هم همراه شده / و دل ناخدایان پر از غم و اندوه است / ای خدا این کار (طوفان) را تمام کن / که ملوانان بخت و اقبال اندکی دارند.
2 ـ 1ـ4 ـ حضور زنان به همراه مرغ در لنج
در گذشته بسیاری از سفرها که به مناطق مختلف از جمله دبی، ابوظبی، بحرین، قطر و ... صورت میگرفت، از طریق لنج بود. مسافران این سفرها نیز گاه خانوادهها، مردان یا زنان بودند. وقتی زنی به تنهایی قصد سفر کردن با لنج داشته باشد، بایستی مرغی را با خود همراه آورد؛ زیرا معتقدند که جنس ماده نباید به صورت تک و تنها در لنج باشد. به همین جهت مرغی را برای جفت شدن جنس ماده به لنج میآوردند (سعیده بحری، خانه دار، 76 سال).
در گذشته بسیاری از باورهایی که در جامعه شکل میگرفت، با هدف بازداشتن انسانها از انجام اموری ناپسند بود. شاید این باور هم نیم نگاهی به این امر داشته باشد.
2 ـ 1 ـ 5 ـ چرخاندن گیاه و وزش باد در پی آن
استفاده از لنجهای اُوزالی ( بادبانی ) در سفرهای دریایی، سبب شده که باد و صورتهای متنوع آن اهمیت فراوانی داشته باشد. زنان بندرکنگ برای پیدایش باد و وزش آن آیینها و باورهای زیادی آفریدهاند. در این قسمت به یکی از این باورها پرداخته میشود.
آنها برای وزش باد، گیاه اَرو را ـ که گیاهی خاردار است ـ میچرخاندند و سر آن گیاه را به سمتی قرار میدادند که میخواستند باد از آن جانب بوزد. سپس سنگی بر روی آن میگذاشتند تا مبادا سر گیاه به جانب دیگری متمایل شود. پس از این کار باد وزیده میشد (سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال).
نیروهای طبیعی از جمله باد، باران، طوفان و ... همواره از چنان قدرتی برخوردارند که انسان در برابر آن احساس عجز و ناتوانی میکند. نکتهی جالب توجه باور مذکور این است که زنان معتقد بودند با این عمل بر این نیروها غلبه یافته، آنها را در اختیار خود میگیرند.
2ـ 2ـ آیینها
دریا در زندگی ساحل نشینان بندرکنگ همواره اهمیت بسیار زیادی داشته و منشأ شکل گیری بسیاری از آیینها بوده است که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
2 ـ 2 ـ 1 ـ مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر درب خانههایی که به سمت کُوش (مشرق) قرار دارد.
سفرهای دریایی با لنجهای بادبانی معمولاً 8 الی 9 ماه به طول میانجامید. با توجه به اینکه حرکت این لنجها متناسب با جهت وزش باد بود ، زنان برای اینکه باد کُوش (مشرق) وزیده شود ـ چون بازگشت مردان از سفرهای سواحل آفریقا و هند باید با وزش این باد باشد ـ شبها مخفیانه به سوی خانههایی میرفتند که درب آنها به سمت کُوش بود و بر دستگیرههای آن حنا و فضولات حیوانی میمالیدند. آنها معتقد بودند که این کار به خشمگین شدن صاحب خانه و در پی آن دشنام دادن او منجر میگردد. به سبب این دشنامها باد کُوش خشمگین میشود و شروع به وزیدن میکند. هر چه دشنامها بیشتر باشد، باد با سرعت بیشتری شروع به وزیدن میکند و مردان زودتر به آغوش زنانشان بازمیگردند. در سفرهایی که بازگشت مردان از جانب بصره بود، خانههای در به شمال (مغرب) را حنا میزدند؛ چون بازگشت آنها با وزش این باد بوده است. این آیین بیشتر در زمان بازگشت مردان از سفرهای هند و آفریقا اجرا میشد (فاطمه یوسف زاده، خانه دار، 73 سال).
در ادامه بیتی که همسایگان به هنگام خشم بر زبان میراندند، ذکر میشود:
بُدُو کُوشِ مِلِیباری |
زَنُن خافتَن بَ بیکاری |
|
(سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال) |
ای باد کوش ملیباری (منطقهای در هند) شروع به وزیدن کن/ زنان بیکار و تنها خفتهاند.
2 ـ 2 ـ 2 ـ ریختن هسته خرما دم در خانهها
زنان بندرکنگ که از انتظار چند ماهه خسته شده بودند و برای بازگشت همسرانشان لحظه شماری میکردند؛ زمانی که این انتظار به طول میانجامید آیینی دیگر میآفریدند. بدین صورت که زنان مخفیانه به درب خانههایی میرفتند که مردان آن در سفر دریایی بودند. آنها از پشت در کنجکاوانه به سخنان گوش میدادند. در صورتی که در آن خانه خبر خوشحال کنندهای میشنیدند ـ که لنج بارگیری نموده یا در شرف آمدن است ـ هستهای خرما در کنار درب آن منزل بر زمین میانداختند. در غیر این صورت رهسپار خانهی دیگر میشدند و چنان این امر را ادامه میدادند تا هفت هستهی خرما را دم در هفت منزل بیندازند. آنها معتقد بودند با این کار آرزویشان برآورده شده و مردان هر چه زودتر باز خواهند گشت (فاطمه کنگی زاده، خانه دار، 83 سال).
2 ـ 2 ـ 3 ـ مراسم چهار دهی
گاه لنجهایی که به سفرهای دور دست میرفتند، گرفتار بادهای موسمی میشدند و همواره با تأخیر نسبت به سایر لنجها به مقصد ـ بندرکنگ ـ میرسیدند. آن زمان بود که زنان گرد یکدیگر جمع میشدند و مراسمی به نام چهار دهی برگزار مینمودند. این مراسم مختص به زنان بود و مردان حق حضور یافتن در آن را نداشتند. نامگذاری این مراسم به زمان برگزاری آن در شب چهاردهم ماه قمری بازمیگردد. در ابتدا تعداد زیادی از زنان محله قریب به 20 – 30 نفر گرد هم جمع میشوند و در کاسهای چینی ـ که در زبان بندرکنگ به آن شربتی میگویند ـ مقداری حنا با گلاب و بُزعه مخلوط میکنند تا از آن خمیر نرمی ساخته شود. سپس هر کدام از زنان نیت کرده، انگشتر خود را در ظرف میاندازند. سطح ظرف را با پارچهی سبز رنگی میپوشانند و کودک خردسالی را در کنار آن قرار میدهند و از او میخواهند هر بار انگشتری از آن بیرون آورد. زنان به چهار گروه تقسیم میشوند و در چهار گوشهی اتاق مینشینند و شعری میخوانند. اشعاری که در این مراسم خوانده میشد با مضامینی مختلف از جمله ستایش خداوند، مدح پیامبر و حضرت علی، اشعاری عاشقانه و ... بود. برخی از این شعرها عبارتند از :
محمد جون محمد دل محمد |
چراغ هر دو چشمونم محمد |
محمد سرور دنیا و دینن |
محمد شکر رب العالمینن |
****
علی از کندهار اومد خَش اومد |
علی وا ذوالفقار اومد خَش اومد |
که پیغَمبر جلودار علی شد |
علی از کندهار اومد خَش اومد |
****
وِلِ بالا بَه بالات اومدُم من |
هوای کنج لبهات اومدُم من |
شنیدم کنج لبهات میفروشی |
خریدارُم بَه سودات اومدم من |
****
تو را میخام وگرنه یار بسیار |
گلی میخام و گرنه خار بسیار |
گلی میخام که در سایَش نشینَم |
وگرنه سایهی دیوار بسیار |
****
دلارامو بده دستت بِه دستم |
غلامِت میشوم تا زنده هستم |
غلامت میشوم اما به شرطی |
کِه بگذاری لبت روی نَفَستَم |
****
دُماغِ خنجری دارد وِلِ من |
صد و سی مشتری دارد وِلِ من |
شما ای عاشقان دُورِه نگردید |
که روز کوچِکی بُردد دلِ من |
یار من بینی بلند چون خنجر دارد/صد و سی خاطرخواه دارد/شما ای عاشقان به گِرد او نروید/که از بچگی دل مرا ربوده است.
پس از پایان هر شعر کودک انگشتری بیرون میآورد و زنی با تجربه به تفسیر آن شعر میپردازد. کسی که انگشترش از ظرف بیرون میآمد، بر مبنای تفسیر شعر و نیتی که کرده بود، خواستهاش محقق میشود یا برعکس. پس از پایان مراسم، زنان آب موجود در ظرف را بر درب خانههایی که به سمت کُوش بود، میریختند. بعدها به مرور زمان که سفرهای دریایی رونق پیشین خود را از دست داد، این آیین مضامین دیگری از جمله ازدواج، بخت باز کردن و ... را نیز در بر گرفت (فاطمه کنگی زاده، خانه دار، 83 سال).
2 ـ 2 ـ 4 ـ مراسم تفأل زدن با تسبیح (استخاره به زبان امروزی)
یکی دیگر از مراسمی که به سبب تأخیر نمودن لنجها اجرا میشد، آیین تفأل زدن با تسبیح است که امروزه نیز تحت عنوان استخاره دیده میشود؛ با این تفاوت که در استخاره آیات قرآن تلاوت میشود و بیشتر جنبهی مذهبی دارد. این مراسم همانند مراسم چهاردهی مختص به زنان بود و شباهت زیادی با مراسم چهاردهی داشت؛ به این صورت که با هر شلوند یک یا دو دانه تسبیح را حرکت میدادند تا دانههای تسبیح تمام شود. اگر تمام شدن دانههای تسبیح با شلوندی (شعری) نیک باشد آن امر تحقق مییابد (خدیجه فرجامی، خانه دار، 77 سال).
2ـ 2ـ 5ـ خوشبو کردن خود برای شوهر
این آیین شور و شعف زنان بندرکنگ نسبت به همسرانشان و استقبال از آنها به وضوح نشان میدهد. مردان بندرکنگ هر بار که از سفرهای دریایی هند، آفریقا و ... باز میگشتند، موادی خوشبو نظیر محلب، گِست، جوز و غیره همراه میآوردند. زنان نیز پیش از بازگشت همسرانشان، این مواد را در هاون میکوبیدند تا نرم شود. سپس آن را از پارچهای ـ که نقش صافی داشت ـ عبور میدادند و با قطراتی از آب در میآمیختند تا به صورت خمیری نرم درآید. سپس از آن خمیر بر بدن خود میمالیدند تا خوشبو شوند؛ یا از ترکیب گیاهی به نام مورد و گل سرخ، بُزُعه[2] درست میکردند و بر بدن میمالیدند (فاطمه یوسف زاده، خانه دار، 73 سال).
گاه همراه با این آیین این بیت را بر زبان میراندند:
زنُن بِری بو بُکُتی |
که بومِ دُختُن نَهُندِن |
|
(سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال). |
زنان بروید مواد معطر را بکوبید/ که لنج بوم دختران (اسم لنج) در حال آمدن است.
2 ـ 2 ـ 6 ـ جشن و پایکوبی پس از پایان سفر
نزدیک شدن دریانوردان به ساحل بندرکنگ با جشن و پایکوبی همراه بود. وقتی لنج به چند مایلی ساحل میرسید، ملوانان طبلهای بزرگی مینواختند تا مژده وصول خود را به گوش همگان به ویژه زنان برسانند. زنان نیز در این شادی با مردان سهیم میشدند، کنار کوچهها میایستادند و از رهگذران در مورد لنجی که آمده خبر میگرفتند و این چنین میسرودند:
یک پارَ جُهاز پیدا
مثل کلاغ پیدا
دولِ قَلَمیش هستِ
ناخدا بَه دول بستِ
اَه راهِ دور پیدا (زمزم بحرپیما، خانه دار، 67 سال)
لنجی پیداست/رنگش مثل کلاغ تیره است/تیرک بادبان دارد/ناخدا کنار تیرک ایستاده است/از راه دور پیداست.
2 ـ 2 ـ 7 ـ دوخت انواع لباس و کلاه به وسیلهی زنان
در گذشته رسم بود که زنان در نبود همسرانشان گرد هم جمع میشدند و جامههای زیبای محلی مانند لباس عربی، عریه و بُرکه (نقاب) میدوختند تا پس از بازگشت مردان با ظاهری زیبا و آراسته از آنان استقبال کنند. آنها در این مدت همسران خود را نیز فراموش نمیکردند؛ سهم همسرانشان کلاه خاصی بود که زنان با عشق آن را میدوختند و با دستان خود طرح ستاره را بر روی آن گلدوزی میکردند. این کلاه (کلاه نجومی) گواهی بر عشق زنان نسبت به مردانشان بود تا جایی که اگر زنی از هنر ساخت این کلاه آگاه نبود، مبالغ بسیار هنگفتی میپرداخت تا در ازای آن کلاه را تهیه نماید و آن را به همسرش تقدیم کند (فاطمه یوسف زاده، خانه دار، 73 سال).
در مقابل، مردان نیز با برگ درخت نخل صنایع دستی مانند تولَک سری[3] ، گُفَ[4] ، کُلمُتی[5] و ... درست میکردند. سپس آن را رنگ آمیزی مینمودند تا پس از بازگشت از سفر آن را به همسرانشان تقدیم کنند (حسن علیزاده معروف به خشاب، ملوان سابق، 79 سال)
2ـ 2ـ 8 ـ آیین « سال نو » یا « نوروز دریایی »
آیین نوروز در بندرکنگ با سایر نواحی ایران و جهان متفاوت است. این آیین در اوایل مرداد ماه اجرا میشود و مبنای آن «تقویم دریانوردی[6]» و سفرهای دریایی ملوانان است. در گذشته این آیین با شکوه و عظمت بسیار زیادی برگزار میشد؛ در حالی که امروزه تنها بخشی از این آیین باقی مانده و آن شنا کردن مردان و زنان در دریاست. نوروز دریایی در این منطقه تنها محدود به یک روز است که خود به دو بخش تقسیم میشود؛ از زمان طلوع خورشید تا پیش از غروب متعلق به مردان است و شب مختص زنان. در این روز مردان خود و دامهایشان به کنار دریا میروند و پس از شنا کردن در آب، پودرهایی رنگارنگ بر یکدیگر میپاشند. این آیین مشابه با آیین هولی در هندوستان است که مردم با پاشیدن رنگ به سوی هم به جشن و سرور میپردازند؛ با این تفاوت که آیین هولی در هر جایی با مشارکت زنان و مردان برگزار میشود و لزوماً نباید کنار دریا باشد، حال آنکه آیین سال نو بندرکنگ تنها در کنار دریا برگزار میشود؛ صبحها به وسیلهی مردان و شبها به وسیلهی زنان[7] . (زمزم بحرپیما، خانه دار، 67 سال)
این باور که آب مایهی سلامتی و پاکیزگی است، در اساطیر بسیاری از ملل دیده میشود. شاید ساکنان بندرکنگ نیز نیم نگاهی به این باور داشته و معتقد بودند با برگزاری این آیین و غوطه ور شدن در آب به مدت یک سال از درد و رنج رهایی یافته و گناهانشان تطهیر میگردد.
2 ـ 2 ـ 9 ـ سوغاتی دادن به همسایگان
دریانوردان پس از سفری طولانی با دستانی پر و سوغاتیهای فراوان به شهر باز میگشتند. سوغاتیهایی که تنها به خانواده اختصاص نداشت، بلکه آشنایان و همسایگان نیز از آن سهمی فراوان داشتند. زمانی که مردان به خانه باز میگشتند، زنان گلچینی از سوغاتیها را در سینی گذاشته، به درب خانهی آشنایان و همسایگان میبردند تا آنها را نیز در شادی خود شریک سازند. در ادامه به این سوغاتیها اشاره میشود:
یکی از مهمترین این سوغاتیها آبلیمو بود. مردان از سواحل آفریقا تعداد زیادی لیمو خریداری میکردند و پیش از حرکت، آب لیموها را میگرفتند و در شیشهای میریختند و به عنوان سوغاتی با خود میآوردند. وقتی آخرین روزهای سفر دریایی نزدیک میشد، زنان هر روز در کنار ساحل جمع میشدند تا بوی این لیموها را از دور استشمام کنند. این بو همواره نوید بازگشت مردان را به آنان میداد.
از سوغاتیهای دیگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پرتقال، نارگیل، ذرت، چادی[8] ، کُنجیت[9]، دمپایی (از افریقا)؛ حلوا فیل[10] ، وز، انبه، ترشی، ادویه، آینه، ساری[11] (از هند)؛ ساعت (از یمن)؛ شکلات، بیسکویتهای سوخاری و حلوا (از مسقط)؛ خرما، گردو، کشمش (از بصره). ناخدایان کنگی که شرایط مادی بهتری نسبت به ملوانان داشتند، از یمن طلا میخریدند و در آفریقا آن را به زرگر میسپردند و سوغاتیهایی گرانبها از جنس طلا به همسرانشان تقدیم میکردند. (فاطمه یوسف زاده، خانه دار، 73 سال).
2 ـ 2 ـ 10ـ آیین «دریا ما بَر»
در باور بسیاری از اقوام آب مظهر باروری است. این باور در بندرکنگ به صورت عقلانی تری دیده میشود و به پیدایش آیین «دریا ما بَر» میانجامد. در این آیین زوجهایی که سالها از نعمت فرزند بیبهره بودند، برای باردار شدن بایستی از فراز دریا بگذرند؛ یعنی از یک خشکی به خشکی دیگر روند. مثلاً زن و شوهر جوان را از بندر کنگ سوار بر لنج میکردند و به دبی، بحرین یا جزیره قشم و ... می بردند و چند روزی در آنجا به استراحت میپرداختند، سپس به بندر کنگ باز میگشتند. باردار شدن برخی از این افراد سبب شد که این پندار به صورت باوری راسخ در میان ساکنین این منطقه پذیرفته شود. این آیین همچنان تا امروز در بندرکنگ برگزار شود و طرفداران بسیار زیادی دارد (سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال).
2ـ 3ـ تجلی واکاوی سفرهای دریایی مردان در لالاییها و ترانههای زنان بندرکنگ
موسیقی سنتی اغلب به همراه فعالیتهایی مانند کار، چرخهی زندگی، حوادث، آداب و رسوم، گردهماییهای اجتماعی و رقص شکل میگیرد. آهنگهای محلی، طیف وسیعی از موضوعات را شامل میشود؛ از قبیل آهنگ کار، آهنگ زندان (حبسیه)، آهنگ نبرد (حماسه)، لالاییها، ترانههای مذهبی، آهنگ کودکان، آهنگ عاشقانه و ... ( v1, p.224,Lizlocke and other)
لالایی یکی از مهمترین و زیباترین سرودههای زنانه به شمار میرود. در جامعهی سنتی بندرکنگ، پدر در محیط خانواده حضور کمرنگی دارد و اغلب به امید کسب معاش رهسپار سفرهای طولانی و دوردست میشود. در این حالت مادر، مسئولیت کودک و خانواده را برعهده میگیرد. لالاییهایی که مادر بر زبان میآورد از درون سینهی مالامال از درد سرچشمه میگیرد و از دوریها و جداییها، گرفتاریها و رنجها و آمال و آرزوها حکایت میکند. در ادامه به برخی از این لالاییها اشاره میشود:
بخاو ماما که بابا مال اِتارِت |
جُفت میلِ طلاه بِی پات اِتارِت |
جفت میلِ طلاه تو ناپَسَندی |
شمارِی موسَرِت مرواری تارِت (سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال) |
عزیز مادر بخواب که پدر مال و ثروت به همراه میآورد/ برای پاهات یک جفت میل[12] طلا میآورد/ تو میل طلا را نمیپسندی/ به اندازهی تعداد تارهای مویت مروارید میآورد.
در این لالایی مادر به کودک نوید میدهد که پدر در هنگام بازگشت از سفر با کولهباری پر به خانه باز خواهد گشت. این یکی از مهمترین دغدغههای زنان بود که در قالب لالایی نمایش داده میشود.
دَکی بِزَن باباش بییِت |
اوسا که رفت حالا بییِت |
بابِی بلند بالاش بییِِت |
شادی بَه دِل ماماش بییِت |
|
(همان راوی پیشین) |
دست بزن تا پدرت بیاید/ آن زمان که رفت، اکنون بیاید/ پدر قد بلندش بیاید/ شادی و خوشحالی به دل مادرش بازگردد.
زنان جنوبی، به ویژه زنان بندرکنگ از بیان احساسات خود، آن هم به گونهای صریح و آشکار ابا داشته و آن را مخالف با عرف جامعه میدانستند؛ درنتیجه، دست به دامان لالایی میشدند تا از درون پر درد خود حکایت کنند. در این لالایی زن از درد دوری و فراق همسر سخن میگوید و کودکش را به دست زدن تشویق میکند تا پدر هر چه زودتر به خانه بازگردد و با بازگشت او دل مادر شاد شود. در لالایی دیگری چنین آمده است:
لالالالا ، گل خشخاش |
بابات رفته خدا همراش |
خدا همراه و یارِش بَش |
علی پشت و پناهش بَش |
|
(زمزم بحرپیما، خانه دار، 67 سال) |
در این لالایی مادر برای به سلامت بازگشتن همسرش دعا میکند و از خدا و حضرت علی (ع) میخواهد که پشت و پناه او باشد.
زنان علاوه بر لالایی، ترانههای بسیاری در اشاره به سفر دریایی مردان سرودهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. در این ترانهها گاه زنان از درد جدایی و فراق حکایت میکنند، گاه از از آرزوی بازگشت معشوق و زمانی در قالب دعا دست به دامان خدا و پیامبر میشوند تا مردان را به سلامت باز گرداند. هر یک از این ترانهها تصویری زیبا از انتظار و سوز و گداز عشق به نمایش میگذارد.
سر کوهِ بُلند واساده بودم |
جُهازِ یار خود در غُبَ دیدم |
سُکانِش نقره وُ دولِش طَلایی |
الهی بندِ عمرانیش خُ بودم |
|
(زمزم بحرپیما، خانه دار، 67 سال) |
بر روی کوه بلندی ایستاده بودم/ لنج یار خود را در عمق دریا دیدم/سکانش از جنس نقره و تیرک بادبانش از طلا/ خدایا کاش بند عمرانی[13] او خودم بودم.
بَه سفر می روی الله یارِت |
بَه پَشتا اومدی گل بر جمالت |
|
(سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال) |
****
نِگارا در سفر دارُم خدایا |
دو چشم پشت در دارُم خدایا |
دو چشمُم انتظارِ صُحب و شومِن |
نَه کاغذ نه خِبر دارُم خدایا |
|
(همان راوی پیشین) |
****
ترکِ سر ناکُنُم |
رو بَ سِفَر ناکُنُم |
ترکِ دِل ناکُنُم |
بِی تو وِل ناکُنُم |
ترکِ یار ناکُنُم |
بِی تو خوار ناکُنُم (همان راوی پیشین) |
****
سَفر کردی سَفر را دور کردی |
دِلم را خانهی زنبور کردی |
دلم را خانهی زنبور نَه چندان |
که زندَه زندَه بر گورَم تو کردی |
|
(محمد بحرپیما، ملوان سابق، 69 سال). |
****
بیا بَحری که لَنجِت خوب قشنگِن |
درازییِش مثِ ببر و پلنگِن |
به انجین و گریس با نفت و بنزین |
بَه دِریا غوطه ور مثلِ نهنگِن |
بیا بحری که لنجت خیلی زِشتِن |
لیاحینش غلیظ چوبِش کُلُفتِن |
|
(زمزم بحرپیما، خانه دار، 67 سال) |
بیا بحری (اسم یکی از ناخدایان معروف) که لنجت بسیار زیبا است/ طول آن مثل ببر و پلنگ است/ با موتوری که با نفت و بنزین کار میکند مانند نهنگ است/ بیا بحری که لنجت بسیار زشت است و چوبش کلفت است.
نویسم نامهای با برگ چاهی |
ببندَم بر پر مرغ هوایی |
اگر نامَه به دلبر وارسانَد |
نشیند با دلش آه جدایی |
|
(محمد بحرپیما، ملوان سابق، 69 سال). |
****
وِل بالا بُلندم کی میایی |
رفیق روز تنگم کی میایی |
مرا بردِن بَه زندان خونهی وِل |
بَ وَختِ مردنم شد کی میایی |
|
(سکینه بحرپیما، خانه دار، 64 سال) |
****
سفر رفته وِل من بی قرارُم |
خداوندا نگارُم کو نگارُم |
اگر تا هفتهی دیگر نیاید |
من از دوری وِل جون میسپارُم |
(همان راوی پیشین)
2ـ 4ـ تجلی واکاوی سفرهای دریایی مردان در قصهها و افسانههای زنان بندرکنگ
قصهها و افسانههای عامه همواره با مضامینی خاص در ارتباط هستند: گاه از ویژگیهای مناظر طبیعی قابل توجه (سنگ، تپه یا باتلاق)؛ از محیط جغرافیایی (خانه، پل، یا بنایی تاریخی در یک گورستان)؛ از موضوعی تاریخی (جنگ، حادثهای ویرانگر، یا یک قتل)؛ یا پدیدهای غیر معمول (رؤیت بشقاب پرنده، هیولا، یا شبحی از مریم باکره) حکایت میکنند ( v1, p.351,Lizlocke and other) .
با توجه به اینکه سفرهای دریانوردی در زمانهای گذشته تنها با راهنمایی ستارگان صورت میگرفت، این پدیدهی طبیعی منشأ شکل گیری بسیاری از قصهها و افسانههای بندرکنگ بوده است. به روایت یکی از ملوانان قدیمی این ستارگان عبارتند از: ستاره گاه، فرگد (فرقد)، نعش، ناگله (ناقله)، عیوگ (عیوق)، واگع (واقع)، سماک (ماهی)، ثریا ، مطلع، جوزا (جوزه)، تیر، اکلیل، عگرب (عقرب)، حمارین، سهیل، سِله بار (سِلبار)، گطب (قطب). (حسن علیزاده معروف به خشاب، ملوان سابق، 79 سال)
در ادامه به برخی از این افسانهها اشاره میشود. از جمله «قصهی سهیل و سلوبار»: سهیل و سلبار دو خواهر بودند که به دور از هم زندگی میکردند. این دو خواهر سالی یکبار به دیدن هم میرفتند. هر کدام از آنها دختری داشتند. سلبار نسبت به خواهرش سهیل و دختر او حسادت فراوانی داشت. در یکی از سالها که سهیل به دیدار خواهرش رفته بود، سلبار دخترش را از چشم خواهر پنهان کرد و او را به خانهی آشنایان فرستاد. ظهر که شد سفرهی غذا را آماده کرد تا با هم ناهار بخورند. سهیل به خواهرش گفت: پس دخترت کجاست؟ او را صدا کن تا با هم ناهار بخوریم. خواهر گفت: من برای پذیرایی از تو هیچ چیزی نداشتم و چون تو را فراوان دوست دارم، دخترم را کشتم و از گوشتش این غذای خوشمزه را تهیه کردم. سهیل که از این کار خواهر رنجیده بود، بسیار ناراحت شد و تنها دو سه روز میهمان خواهر ماند. ده روز سپری شد. این بار سلوبار نزد خواهرش سهیل آمد. سهیل نیز دخترش را کشت و از گوشت آن آبگوشت خوشمزهای درست کرد و به پذیرایی از خواهرش پرداخت. خواهر چند روزی نزد او ماند سپس به شهرش بازگشت. مدتی گذشت، سهیل که غیر از آن دختر تسلایی نداشت خود را غرق در اندوه دید. پس تصمیم گرفت چند روزی به دیدن خواهرش برود. شتری را کرایه کرد و بیخبر نزد خواهر رفت. زمانی که به خانهی او رسید، چشمش به خواهرش افتاد که مشغول روشن کردن تنور است و دخترش در کنار او نشسته و نان میپزد. آن زمان بود که سهیل به خیانت و دروغ خواهرش پی برد و بدون آنکه حرفی بزند خود را از شدت اندوه در تنور انداخت و مرد. خداوند برآن دو رحم آورد و آنها را به ستارههای آسمانی تبدیل کرد. بسیاری از زنان معتقدند که ستاره سهیل از شدت غم و اندوه هنوز هم خود را در آسمان میدمد تا هر چه بیشتر شعله ور گردد. (فاطمه یوسف زاده، خانه دار، 73 سال).
یا قصهی «حضرت ابراهیم (ع) و قوچ» که به خلاصهای از آن اشاره میشود: حضرت ابراهیم از همسرش ساره صاحب فرزندی نشد. بعد از مدتی با زن دیگری به نام هاجر ازدواج کرد. چند سالی گذشت، هاجر نیز باردار نشد. حضرت ابراهیم (ع) به جانب خداوند نذر کرد که اگر صاحب فرزندی شود، او را در راه خداوند قربانی خواهد کرد. مدتی گذشت. هاجر باردار شد. ساره از حضرت ابراهیم خواست که هاجر را به سرزمین دیگری ببرد تا از او دور باشد. حضرت ابراهیم (ع) چنین کرد. پس از نُه ماه کودک به دنیا آمد. زمانی که کودک به دنیا آمد، مادر برای بریدن نافش به جستجوی سنگی پرداخت. اسماعیل (ع) در نبود مادر میگریست و پاهایش را بر زمین میکوبید. به خواست خداوند از جای پای اسماعیل (ع) چشمهای جاری شد که به او چشمه زمزم میگویند. مدتی گذشت اسماعیل بزرگ و بزرگتر شد. پس از مدتی ابراهیم (ع) به یاد نذرش افتاد. پس اسماعیل را بر فراز کوهی برد تا او را در راه خدا قربانی کند. چاقو را بر گلوی حضرت اسماعیل نهاد. چاقو کند شد و هیچ کاری از او ساخته نشد. حضرت اسماعیل گفت: من بر روی سینهام دراز میکشم آنگاه چاقو را بر گردنم بگذار. ابراهیم (ع) چاقو را بر گردن فرزندش گذاشت. خداوند قوچ (حمل آسمان) را به سمت حضرت ابراهیم فرستاد و از او خواست این قوچ آسمانی را به جای فرزندش قربانی کند. این غباری که در آسمان وجود دارد، غبار پای غوچی است که به سرعت حرکت میکند تا نزد حضرت ابراهیم برسد. (خدیجه فرجامی، خانه دار، 77 سال).
در مورد ستاره نعش نیز این افسانه وجود دارد که این ستاره چهار پسر هستند که نعش پدر را بر دوش حمل میکنند و سه خواهر به همراه آنان در حرکت هستند. وقتی نعش پدر را بلند میکنند، باد کوش تندتر میوزد و به آن کوش نعشی میگویند. (همان راوی پیشین)
در برخی از قصهها و افسانهها به موجودات دریایی از جمله ماهی اشاره شده است. یکی از ماهیهایی که در افسانههای بندرکنگ بسیار به آن پرداخته شده ماهی «پُو» است. این ماهی از نوع ماهیهای بزرگی است که خار سمی دارد و اگر کسی را با خارش مورد اصابت قرار دهد، حتماً خواهد مُرد. زنان در این قصهها از دریا به دو صورت یاد میکنند: در قصهی «دختر و پُو» دریا نمادی از خیر و برکت است که هر روز به وسیلهی «پُو» سفرهای سرشار از غذا به دختر میبخشد.
در قصهی تقدیر نویس از خطرات دریا حکایت میشود که یکی از آنها ماهی «پُو» است. پس دریا همانگونه که میتواند مظهر خیر و برکت باشد میتواند نمادی از مرگ نیز به شمار رود.
قصهی «دختر و پُو»: دختری مادرش مرد. پس از مدتی پدرش ازدواج کرد و زن دیگری گرفت. نامادری با دختر بسیار بد بود. تمام کارهای خانه را به او میسپرد و دختر خودش را در ناز و نعمت گذاشته بود. نامادری از دختر خواست که مگسها را از روی دامها دور کند. دختر برای چند روز این کار را انجام داد بالاخره یک روز خسته شد و گریه کنان کنار ساحل رفت. ناگاه چشمش به پُو (نوعی ماهی) افتاد که در تور صیادی گیر کرده بود. پُو گفت: مرا از تور نجات بده. دختر دلش به حال او سوخت و او را از دام آزاد کرد. پُو گفت: هر وقت به کمک من نیاز داشتی، این عبارت را بر زبان بیاور: «پُو گُل گُل / هاو دو رنگ / سفره هفت رنگ / بُدو همدم[14]». دختر بعد از آن ماجرا هر روز کنار ساحل میرفت و پُو را صدا میزد. پُو نیز برایش غذاهای خوشمزه میآورد. مدتی گذشت. پسر پادشاه تصمیم گرفت ازدواج کند. مهمانی بزرگی ترتیب داد. نامادری که به دختر حسادت میکرد او را همراه خود نبرد. دختر نزد پُو رفت و ماجرا را برایش تعریف کرد. پُو جامهی زیبایی به او داد و از او خواست که قبل از نیمه شب به منزل باز گردد. دختر به جشن رفت و پسر پادشاه شیفتهاش شد. دختر در زمان بازگشت به خانه، لنگه کفشش را در آب فراموش کرد. پسر پادشاه تمام شهر را در جستجوی صاحب کفش زیر و رو کرد تا او را یافت. پیش از ازدواج دختر کنار دریا رفت. پُو شکم دختر را از اشرفی پر کرد. در شب حجله، هنگامی که دختر قصد قضای حاجت داشت، این کار را در دامان داماد انجام داد و لباس داماد پر اشرفی شد. (خدیجه فرجامی، خانه دار، 77 سال).
یا قصهی « تقدیرنویس»: شخصی در کنار دریا زندگی میکرد. روزی زیر درخت به مردی رسید که خود را تقدیر نویس معرفی کرد. تقدیر نویس گفت: مرگ تو به وسیله پُو (نوعی ماهی) خواهد بود. مرد از ترس شهرش را که در کنار دریا بود، رها کرد و به سرزمینی دور در کوهستان رفت. مدتی گذشت. دوستی او را در بیابان دید. مرد ماجرا را برای دوستش تعریف کرد. دوستش گفت: من تا کنون پُو ندیدهام. تصویر آن را بر زمین بکش تا بهتر این ماهی را بشناسم. مرد چنین کرد. ناگهان تصویری که بر زمین رسم کرده بود، زنده شد و خار بزرگش را در گلوی مرد فرو کرد. (همان راوی پیشین)
جمع بندی و نتیجه گیری
نتایج این پژوهش نشان میدهد که سفرهای دریایی مردان منشأ شکل گیری بسیاری از باورها، آداب و رسومها، قصهها و افسانهها و ترانههای برساختهی زنان بندرکنگ بوده است؛ باورهایی مانند پنهان شدن ستاره سهیل در درون چاه و خارج شدن از آن با هدف راهنمایی مردان در سفرهای دریایی، باور به نحس بودن سفر در ایامی خاص، حضور زنان به همراه مرغ در لنج و چرخاندن گیاه و وزش باد در پی آن؛ و آیینهایی مانند مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر درب خانههایی که به سمت کُوش (مشرق) قرار دارد، ریختن هسته خرما دم در خانهها، مراسم چهاردهی، مراسم تفأل زدن با تسبیح، خوشبو کردن خود برای شوهر، جشن و پایکوبی پس از پایان سفر، آیین «سال نو»، آیین «دریا ما بَر» و دوخت انواع لباس و کلاه به وسیلهی زنان.
برخی از این باورها میان زنان و مردان مشترک است؛ مثلاً نحس شمردن سفر در روزهای خاصی از سال یا باور ریختن خرما درون دریا در هنگام وزش طوفان.
حال آنکه باورهایی مانند پنهان شدن ستاره سهیل در درون چاه، حضور زنان به همراه مرغ در لنج و چرخاندن گیاه و وزش باد باورهایی کاملاً زنانه هستند. بسیاری از این باورها در راستای تسهیل سفرهای دریایی مردان به وجود آمده است. باور به خارج شدن سهیل از درون چاه با هدف راهنمایی مردان یا باور به تغییر دادن جهت باد نمونهی بارز این امر میباشد.
از بین آیینها تنها دو مورد آن میان زنان و مردان مشترک میباشد؛ آیین جشن و پایکوبی پس از پایان سفر و آیین «سال نو». این امر به وضوح نشان میدهد که زنان خالق بیشترین آیینهای دریایی بودهاند. بسیاری از این آیینها به منظور بازگشت هر چه سریع تر مردان صورت میگرفت؛ مانند مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر درب خانههایی که به سمت کُوش (مشرق) قرار دارد، ریختن هسته خرما دم در خانهها، مراسم چهاردهی، مراسم تفأل زدن با تسبیح.
آیینهای خوشبو کردن خود برای شوهر و دوخت انواع لباس و کلاه خود نشاندهنده شور و شعف زنان در استقبال از همسرانشان بود. آیین «دریا ما بر» نیز به منظور باردار شدن زوجهایی که صاحب فرزند نمیشدند، صورت میگرفت.
زنان بندرکنگ در ترانهها و لالاییهای خویش گاه از درد جدایی و فراق حکایت میکنند، گاه از آرزوی بازگشت معشوق و زمانی در قالب دعا دست به دامان خدا و پیامبر میشوند تا مردان را به سلامت باز گرداند.
در قصهها نیز به عناصرمرتبط با سفرهای دریایی از جمله ستاره و ماهی پرداخته شده است. در این افسانهها، دریا هم میتواند مظهر خیر و برکت باشد و هم نمادی از مرگ. همانگونه که سفرهای دریایی برای ساکنین منطقه گاه خیر و برکت را به همراه میآورد و گاه مرگ را نثار مردانشان میکند.
منابع و مآخذ
استوری، جان، مطالعات فرهنگی دربارۀ فرهنگ عامه، مترجم پاینده حسین، چاپ اول، آگه، تهران، (1386).
الهامی، فاطمه، «انعکاس باورهای عامیانه و عقاید خرافی در شعر نظامی»، پیک نور (ویژة زبان و ادبیّات فارسی)، پاییز ۱۳۸۶ ، شمارة ۱۹، تهران، (۱۳۸۶).
فریزر، جیمز جرج، شاخه زرین، مترجم فیروزمند کاظم، چاپ پنجم، آگاه، تهران، (1387).
هدایت، صادق، نوشتههای پراکنده، چاپ اول، نگاه، تهران، (1384).
Lizlocke,Theresaa. vaughon, Pauline greenhill, Encyclopedia of womens folklore and folklife, westport, Connecticut. london, (2009).
راوی ها:
بحرپیما ، زمزم ، خانه دار ، 67 سال.
بحرپیما ، سکینه ، خانه دار ، 64 سال.
بحرپیما ، محمد ، ملوان سابق ، 69 سال.
بحری ، سعیده ، خانه دار ، 76 سال.
حسن زاده (معروف به حموسَن) ، محمد ، ناخدای سابق ، 70 سال.
علیزاده (معروف به خشّاب)، حسن ، ملوان سابق ، 79 سال.
فرجامی ، خدیجه ، خانه دار ، 77 سال.
کنگی زاده ، فاطمه ، خانه دار ، 83 سال.
یوسف زاده ، فاطمه ، خانه دار ، 73 سال.
Analysis of cruises men in women folklore of Bandar Kong
Abstract
During this time the concerns of women, returning healthy men, fathers and children, and yet they have been filled out by hand back. During this time, women who were depressed men, concerns and aspirations with language and literary expression in the form of various elements of culture including religion, beliefs, legends and poems women portrayed, beliefs, and certain rites and rituals are created;he does
Women in the men's maritime traditions, beliefs, and certain rituals are created; notions hiding Sohail stars in the well and out of it with guidance on cruises men, believed to be unlucky trip on special occasions, women with chicken dhow and twisting in the wind in its wake plant; and procedures such as applying henna and animal feces on the door that working side (east) is located, palm kernel shed door, ceremonies, fourteen, fortune-telling ceremony using a rosary , fragrant yourself for your husband, celebrating after the end of the trip and sewing of clothes and hats by women. during this time, women who were depressed men, concerns and aspirations with language and literary expression in the form of various elements of culture including religion, beliefs, legends and poems women portrayed, beliefs, and certain rites and rituals are created; he does. Some of these beliefs and rituals shared between men and women, while others are feminine and men are shaped in order to facilitate cruises. They also women's concerns in the form of poems or stories and legends on their language, so that the songs and lullabies, sometimes the pain of separation and parting existed, sometimes beloved and longed to return sometime in the mold pray to God and the Prophet's lap to bring men back to health. On the other hand women's stories and legends related to elements such as star cruises and fish have been examined. In these stories, the sea is a symbol of blessing and a symbol of death.
Now that cruises in the region waned and risks associated with, this great treasure of folk are inevitably destroyed. In this study, were studied these collect (rites, rituals, poetry and myth constructed by the women)
Keywords: Bandar Kong, folklore, women's, women's beliefs, rituals women.
وسیلهای که به صورت دایره توخالی درست کرده و زنان بر سر قرار میدادند و کوزه آب را بر آن قرار میگذاشتند. [5]
[6]سال دریایی 4 فصل دارد و از بیست و پنجم تیرماه آغاز میشود. هر فصل آن دارای 10، دهه میباشد که به آن «دهی، بیستی، سی ای، چهلی، پنجاهی، شصتی، هفتادی، هشتادی، نودی و صدی» میگویند.
[13] طنابی که برای بالا کشیدن بادبان استفاده میشد.